1. The five buildings of the campus formed a quadrangle arranged around a grassy plaza, with a great flagpole in the center.
[ترجمه ترگمان]پنج ساختمان در محوطه محوطه چمن که اطراف یک میدان پوشیده از چمن قرار داشت، با یک میله پرچم بزرگ در مرکز شکل گرفت
[ترجمه گوگل]پنج ساختمان این پردیس یک چهارچرخ را در اطراف میدان چمن دار تشکیل دادند و یک پرچم بزرگ در مرکز داشتند
2. On the opposite side of the quadrangle, silhouetted figures were standing on the roofs, whooping and jumping about.
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر میدان، پیکر تیره آن ها روی بام ها ایستاده بود و از جا می پرید و از جا می پرید
[ترجمه گوگل]در طرف مقابل چهار جانبه، چهره های چهره روی سقف ایستاده بودند، از کت و شلوار پریدند
3. It was set around a complete quadrangle, and built of rusticated stone.
[ترجمه ترگمان]دورتادور یک مربع کامل قرار گرفته بود و از سنگ rusticated ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]این یک چهارچوب کامل بود و از سنگ های روستایی ساخته شده بود
4. From its stone quadrangle, fields ripple out in neat sections, organic as the ribs of a leaf.
[ترجمه ترگمان]از حیاط سنگی آن، مزارع در بخش های تمیز و تمیز، به عنوان دنده های یک برگ چیده می شوند
[ترجمه گوگل]از چهارگوش سنگ آن، زمینه ها در بخش های شسته و رفته، ارگانیک به عنوان دنده های یک برگ
5. And there, in its first and oldest quadrangle, Harry found what he sought.
[ترجمه ترگمان]و در آنجا، در قسمت اول و قدیمی ترین حیاط، هری چیزی را که دنبالش می گشت پیدا کرد
[ترجمه گوگل]هری در نخستین و قدیمی ترین چهارچوب خود، آنچه را که به دنبالش بود پیدا کرد
6. The old piles are ranged around a grassy quadrangle.
[ترجمه ترگمان]ستون های قدیمی اطراف یک مربع پر علف جمع شده اند
[ترجمه گوگل]شمع های قدیمی در اطراف چهارگوش چمن دار قرار دارند
7. A grassy quadrangle surrounded by cloisters.
[ترجمه ترگمان]مربعی از چمن که محصور در محوطه محصور شده بود
[ترجمه گوگل]چهارچوب علفی محصور شده است
8. This alleyway - quadrangle complex is the true fragment of Yuan Dadu city structure in chessboard shape.
[ترجمه ترگمان]این قالب مربعی یک قطعه واقعی از ساختار شهر دادو در شکل صفحه شطرنج است
[ترجمه گوگل]این کوچه و خیابان - مجتمع چهارگوش، قطعه واقعی ساختار شهر یوان داود در شکل شطرنج است
9. We walked all over the campus from the quadrangle to the athletic grounds.
[ترجمه ترگمان]ما همه از محوطه قلعه به محوطه ورزش قدم زدیم
[ترجمه گوگل]ما در سراسر محوطه دانشگاه از چهارگوشه به زمین های ورزشی رفتیم
10. Six lines of building base of quadrangle was discovered in Yin Ruins.
[ترجمه ترگمان]شش خط از مربع ساختمان در \"یین Ruins\" (یین Ruins)کشف شد
[ترجمه گوگل]شش خط پایه ساختمان چهارگوش در Ruins یین کشف شد
11. He left the old quadrangle, and went to food market straightly.
[ترجمه ترگمان]همان حیاط قدیمی را ترک کرد و مستقیما به بازار غذا نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او چهارچوب قبلی را ترک کرد و به طور مستقیم به بازار مواد غذایی رفت
12. The covers have been installed around a quadrangle at the heart of the school.
[ترجمه ترگمان]پوشش ها در اطراف یک حیاط در قلب مدرسه نصب شده اند
[ترجمه گوگل]پوشش ها در اطراف چهارگوش در قلب مدرسه نصب شده اند
13. Block, north to south, for the quadrangle layout, an area of 1612 square meters.
[ترجمه ترگمان]بلوک، شمال به جنوب، برای طرح چهارگوش، منطقه ای از ۱۶۱۲ متر مربع
[ترجمه گوگل]بلوک، از شمال به جنوب، برای طرح چهار گوش، مساحت 1612 متر مربع است
14. The architectural form of Beijing quadrangle is deeply influenced by Confucianism.
[ترجمه ترگمان]شکل معماری آن به شدت تحت تاثیر Confucianism قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]شکل معماری چهارگوش پکن عمیقا تحت تاثیر کنفوسیوس است