1. The very words make many of us quail.
[ترجمه ترگمان]این کلمات بسیاری از ما را بلدرچین به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]این کلمات خیلی از ما بلدرچین هستند
2. It renders a particularly pleasing quality to quail, squab, and pheasant.
[ترجمه ترگمان]این یک کیفیت عالی برای بلدرچین، کبک، قرقاول و قرقاول می سازد
[ترجمه گوگل]این یک کیفیت ویژه ای را برای بلدرچین، چوپان و فازن ارائه می دهد
3. Remove quail and keep warm on a serving platter.
[ترجمه ترگمان]بلدرچین را حذف کنید و بر روی یک سینی در حال خدمت گرم نگاه دارید
[ترجمه گوگل]بلدرچین را بردارید و بر روی دیوار خدمت گرم نگه دارید
4. Fried quail reaches new heights in this recipe.
[ترجمه ترگمان]بلدرچین چوبی در این دستورالعمل به قله های جدیدی می رسد
[ترجمه گوگل]این بلدرچین سرخ شده در این دستور العمل به ارتفاعات جدید می رسد
5. Sauteed quail livers with Madeira sauce are notorious in this regard.
[ترجمه ترگمان]کبد Sauteed با سس Madeira در این زمینه بدنام است
[ترجمه گوگل]مجرای گوسفند پرتقال با سس Madeira در این مورد مشهور هستند
6. Because transplanted quail cells will behave normally in chick embryos, she realized she had an invaluable natural marker.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سلول های quail به طور طبیعی در جنین جوجه رفتار می کنند، متوجه شد که یک نشانگر طبیعی ارزشمند دارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سلولهای بلدرچین پیوند شده به طور معمول در جنین های جوجه رفتار خواهند کرد، متوجه شد که دارای یک نشانگر طبیعی ارزشمند است
7. Dip quail in cornstarch mixture until evenly coated.
[ترجمه ترگمان]خود را در مخلوط نشاسته ذرت کاهش دهید تا به طور مساوی پوشش داده شود
[ترجمه گوگل]غلیظ بلدرچین در مخلوط ذرت به صورت یکنواخت پوشیده شده
8. Creatures like quail and the white-tailed deer, adjusting to man, have already shown recovery.
[ترجمه ترگمان]موجودات like و گوزن دم سفید، که با انسان سازگار شده اند، پیش از این بهبودی را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]موجودات مانند بلدرچین و گوزن سفید مایل به قهوه، تنظیم شده به انسان، در حال حاضر نشان داده شده است بهبود
9. Another quail returned the call from somewhere in front.
[ترجمه ترگمان]یک بلدرچین دیگر زنگ تلفن را از جایی در جلو باز کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از بلدرچین تماس را از جایی که در جلو بود فراخوانی کرد
10. One quail per person will suffice if the side courses are prepared.
[ترجمه ترگمان]اگر دوره های جانبی آماده شوند یک بلدرچین برای هر فرد کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]در صورتی که دوره های جانبی آماده شوند، یک بلدرچین در هر فرد کافی خواهد بود
11. For his creation Malicki grills whole quail on long grapevine cuttings.
[ترجمه ترگمان]برای خلق اثر خود یک بلدرچین به پا کرده بود
[ترجمه گوگل]برای ایجاد او Malicki کوره بلدرچین کامل در قلمه طولانی انگور
12. Should the man choose to chase the quail rather than shoot it, he would almost certainly still have his dinner.
[ترجمه ترگمان]اگر مرد برای شکار بلدرچین انتخاب می کرد، به جای اینکه به آن شلیک کند، مسلما هنوز شام می خورد
[ترجمه گوگل]باید مرد را انتخاب کند تا بلعاری را تعقیب کند تا آن را بپوشاند، او تقریبا قطعا شام خود را خواهد داشت
13. Place quail on lentils and surround with watercress sprigs.
[ترجمه ترگمان]در کنار عدس قرار دهید و with را در اطراف خود قرار دهید
[ترجمه گوگل]بلدرچین را در عدس قرار دهید و با شاخه های گیاهی
14. Place chili on plate and top with quail.
[ترجمه ترگمان]چیلی را روی بشقاب و بالای خود می گذارید
[ترجمه گوگل]چیلی را بر روی بشقاب بریزید و با بلدرچین بگذارید