کلمه جو
صفحه اصلی

eagerness


معنی : خونگرمی، خواست، سعی
معانی دیگر : اشتیاق، مشتاقی، ارزومندی، شوق

انگلیسی به فارسی

اشتیاق


اشتیاق، خواست، سعی، خونگرمی


انگلیسی به انگلیسی

• yearning, impatient longing, enthusiasm, zeal

مترادف و متضاد

خونگرمی (اسم)
temperament, geniality, cordiality, fervor, ardor, fervency, eagerness, fervidity, warm-heartedness

خواست (اسم)
wealth, wish, disposition, desire, will, request, demand, temptation, volition, eagerness, want, asset, property, tenure, desideratum

سعی (اسم)
work, labor, purpose, effort, eagerness, endeavor, conation

enthusiasm, anxiousness


Synonyms: alacrity, ambition, anticipation, ardor, avidity, earnestness, excitement, fervor, greediness, gusto, heartiness, hunger, impatience, impetuosity, intentness, keenness, longing, promptness, quickness, solicitude, thirst, vehemence, voracity, yearning, zeal, zest, zing


Antonyms: apathy, disinterest


جملات نمونه

1. He sprang to the telephone with unwonted eagerness.
[ترجمه ترگمان]با اشتیاقی غیر معمول به طرف تلفن دوید
[ترجمه گوگل]او با اشتیاق بی رحم به تلفن زد

2. His hands trembled with eagerness as he opened the letter.
[ترجمه Sh] هنگام باز کردن نامه دستانش از شوق می لرزید.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نامه را می گشود، دستش از شدت اشتیاق می لرزید
[ترجمه گوگل]دستانش همانطور که حرفش را باز کرد، دستانش را لرزید

3. The medical profession's eagerness for scientific advance had impaled it on the horns of a dilemma, forcing an unnatural choice between science and morality.
[ترجمه ترگمان]اشتیاق حرفه پزشکی برای پیشرفت علمی آن را بر روی سر دوراهی قرار داده بود، و یک انتخاب غیر طبیعی بین علم و اخلاق به راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]اشتیاق حرفه ای پزشکی برای پیشرفت علمی آن را به شاخهای از یک معضل تحمیل کرد، و انتخاب علت و اخلاق غیر طبیعی را موجب شد

4. He amazes me with his quickness and eagerness to learn.
[ترجمه ترگمان]او مرا با سرعت و اشتیاقی که برای یادگیری دارد، شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]او با سرعت و اشتیاق فراوان به یادگیری با من تعجب می کند

5. I couldn't hide my eagerness to get back home.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم اشتیاق خود را برای برگشتن به خانه پنهان کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم اشتیاقم را برای بازگشت به خانه پنهان کنم

6. His eagerness will not avail against the fitness and skill of his opponent.
[ترجمه ترگمان]اشتیاق او در مقابله با شایستگی و مهارت حریف فایده ای ندارد
[ترجمه گوگل]اشتیاق او در برابر تناسب اندام و مهارت حریف خود فایده ندارد

7. You could tell from the eagerness of her smile that a war would be just the thing.
[ترجمه ترگمان]از اشتیاق لبخند او به این نتیجه می رسید که جنگ فقط یک چیز است
[ترجمه گوگل]شما می توانید از اشتیاق لبخند او بگویید که جنگ تنها چیزی است

8. Only great eagerness to learn, on the part of the people, will make it possible to overcome immense difficulties here.
[ترجمه ترگمان]تنها اشتیاق زیاد برای یادگیری، در بخشی از مردم، غلبه بر مشکلات بزرگ در اینجا را ممکن می سازند
[ترجمه گوگل]تنها نگرانی بزرگ برای یادگیری از سوی مردم، این امکان را برای غلبه بر مشکلات فراوان در اینجا فراهم می آورد

9. Ulene is still surprised by the eagerness of viewers.
[ترجمه ترگمان]Ulene هنوز از اشتیاق بینندگان شگفت زده می شود
[ترجمه گوگل]Ulene هنوز از اشتیاق تماشاگران شگفت زده شده است

10. In his eagerness to escape the encroaching flames, he worked the action and fired three times in rapid succession.
[ترجمه ترگمان]در اشتیاقی که برای فرار از میان شعله های encroaching داشت، کار را انجام داد و سه بار پیاپی شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای فرار از شعله های آتش سوزی، اقدام به کار کرد و سه بار در سریعتر از کار اخراج شد

11. Does his eagerness amount to setting up a trust to that effect?
[ترجمه ترگمان]ایا اشتیاق او برای ایجاد اعتماد به این اثر را دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا اشتیاق او به ایجاد اعتماد به آن اثر است؟

12. Our eagerness for capital punishment echoes the mentality of the old slave code.
[ترجمه ترگمان]شوق و اشتیاق ما برای مجازات اعدام، روحیه یک برده قدیمی را در خود منعکس می کند
[ترجمه گوگل]اشتیاق ما برای مجازات اعدام، ذهنیت کد برده قدیمی است

13. Struggling against my eagerness, I urged caution on myself, told myself to think ahead.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در برابر اشتیاق من تلاش می کرد، به خودم اصرار کردم که در این مورد فکر کنم
[ترجمه گوگل]من به شدت مخالفت کردم، من به خودم احتیاج داشتم، به خودم گفتم که فکر می کنم پیش رویم

14. He had never shown impatience or eagerness again.
[ترجمه ترگمان]او هرگز بی صبری یا اشتیاقی را به خود نشان نداده بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال هرگز بی صبری و یا اشتیاق دوباره نشان داد

15. This eagerness for openness comes because China's multi-billion dollar toy industry is under threat.
[ترجمه ترگمان]این اشتیاق برای باز بودن به این دلیل مطرح می شود که صنعت اسباب بازی چند میلیارد دلاری چین در معرض تهدید است
[ترجمه گوگل]این اشتیاق برای باز بودن به این دلیل است که صنعت اسباب بازی های چند میلیارد دلاری در چین تهدید می شود

پیشنهاد کاربران

علاقه

بی قراری اشتیاق


کلمات دیگر: