کلمه جو
صفحه اصلی

saboteur


معنی : خرابکار
معانی دیگر : کارشکن، چوب لای چرخ گذار

انگلیسی به فارسی

خرابکار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who commits an act of sabotage.

• one who maliciously causes damage, one who intentionally destroys or disrupts
a saboteur is a person who deliberately damages or destroys things such as machines, railway lines, and bridges in order to weaken an enemy or as a protest.

مترادف و متضاد

خرابکار (اسم)
destroyer, subversive, ruiner, saboteur, devastator, diversionist

جملات نمونه

1. The soldiers shot the three saboteurs.
[ترجمه امین] سربازان به سه خرابکار شلیک کردند.
[ترجمه ترگمان]سربازان به سه saboteurs شلیک کردند
[ترجمه گوگل]سربازان سه ستیزه جو را شلیک کردند

2. Saboteurs blew up a small section of the track.
[ترجمه ترگمان]Saboteurs بخش کوچکی از ریل را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]خرابکارها بخش کوچکی از مسیر را منفجر کردند

3. The saboteurs had planned to bomb buses and offices.
[ترجمه امین] خرابکارها برنامه ریزی کرده بودند تا اتوبوس ها و ادارات را بمب گذاری کنند.
[ترجمه ترگمان]خرابکاران قصد داشتند اتوبوس ها و ادارات را بمب گذاری کنند
[ترجمه گوگل]خرابکارها برنامه ریزی کرده بودند تا اتوبوس ها و دفاتر را بمباران کنند

4. The lorries were wrecked by saboteurs.
[ترجمه ترگمان]lorries و saboteurs را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه گوگل]کامیون ها توسط خرابکارها خراب شده بودند

5. These saboteurs threatened to blow up the factory if their demands were not met.
[ترجمه ترگمان]این خرابکاران تهدید کردند که اگر خواسته هایشان برآورده نشود، این کارخانه را منفجر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر تحریم های آنها رفع نشد، این خرابکارها تهدید کردند که کارخانه را منفجر کنند

6. The saboteurs had demanded money in return for revealing how they hacked into the systems.
[ترجمه ترگمان]خرابکاران از پول درخواست کرده بودند تا فاش کنند که چطور این سیستم ها را هک کرده اند
[ترجمه گوگل]خرابکارها برای نشان دادن چگونگی هک شدن در سیستم، از پول درخواست کرده بودند

7. These claims are denied by the saboteurs.
[ترجمه ترگمان]این ادعاها از سوی خرابکاران رد می شوند
[ترجمه گوگل]این ادعاها توسط خرابکارها رد شده است

8. The Hunt saboteurs bar extreme right sympathisers from its organisation.
[ترجمه ترگمان]خرابکاران مسلح هواداران بسیار خوبی از سازمان خود را به بار آوردند
[ترجمه گوگل]خرابکار هانت، هواداران راست افراطی را از سازمان خود دارد

9. I am afraid the blame lies with the saboteurs.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تقصیر با the
[ترجمه گوگل]من می ترسم سرزنش دروغگو با خرابکارهاست

10. The hunt saboteurs say they were threatened after the incident.
[ترجمه ترگمان]خرابکاران حرفه ای می گویند که آن ها بعد از این حادثه تهدید شده اند
[ترجمه گوگل]خرابکار شکار می گوید که پس از حادثه تهدید شده اند

11. The Antis - as the huntsmen call the Saboteurs - have been active for 10 years.
[ترجمه ترگمان]The - همان گونه که شکارچیان آن را Saboteurs می نامند - به مدت ۱۰ سال فعال بوده اند
[ترجمه گوگل]Antis - همانطور که شکارچیان با نام Saboteurs تماس گرفته اند - برای 10 سال فعال بوده اند

12. The second possibility was that some fiendishly cunning saboteur was at work.
[ترجمه ترگمان]دومین احتمال این بود که خرابکار شیطانی شیطانی سر کار بود
[ترجمه گوگل]دومین احتمال این بود که برخی از خرابکارهای بدخواهانه حیله گر در محل کار بودند

13. Male speaker Saboteurs are people who commit wilful acts of damage.
[ترجمه ترگمان]Saboteurs، گوینده، افرادی هستند که مرتکب اعمال ارادی آسیب می شوند
[ترجمه گوگل]سخنران مرد سخنگویان انسانی افرادی هستند که مرتکب اعمال خشونت آمیز می شوند

14. Hunt stewards are trying to force the saboteurs off private land on to a public footbath.
[ترجمه ترگمان]\"هانت\" در تلاش است خرابکاران را وادار به پیاده شدن از زمین های خصوصی به بخش عمومی کند
[ترجمه گوگل]ستوان هانت در حال تلاش برای مجبور کردن خرابکارها از زمین های خصوصی به یک پاکت عمومی است

پیشنهاد کاربران

این واژه در بعضی از بافت ها می تواند صفت هم باشد.
Both dreams reveal a saboteur element.
هر دوی این خواب ها، واقعیتی مخرب را فاش می کنند.
extracted from '101 dream interpretation tips' by Jane Teresa Anderson

saboteur ( علوم نظامی )
واژه مصوب: خرابکار
تعریف: کسی که اقدام به خرابکاری می کند


کلمات دیگر: