1. There was a raised dais at one end underneath a skylight, with a sort of bed on it.
[ترجمه ترگمان]در انتهای یک پنجره سقفی قرار داشت که با یک نوع تخت خواب روی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]در یک طرف زیر یک سقف شیشه ای، با یک نوع تخت در آن وجود داشت
2. The Princess had stepped out on to the dais to make the presentations.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم به شاه نشین رفت تا ارائه ها را به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم برای ارائه سخنرانی ها به قدم گذاشته بود
3. On a raised dais in front of large windows looking out on to the agricultural college gardens sat the Inspector.
[ترجمه ترگمان]در یک سکو بزرگ در مقابل پنجره های بزرگ که مشرف به باغ های دانشکده کشاورزی بودند، بازرس نشسته بود
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت در مقابل پنجره های بزرگ که به باغ های کالج های کشاورزی نگاه می کردند، بازرس دیدند
4. They stood on a tin dais enamelled red.
[ترجمه ترگمان]آن ها روی یک سکوی کنار گل سرخ ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی یک قلع مینای دندان قرمز ایستادند
5. At the far end, on the dais, Athelstan glimpsed John of Gaunt.
[ترجمه ترگمان]در انتهای دیگر، در شاه نشین، Athelstan به جان آو گانت افتاد
[ترجمه گوگل]در انتهای دور، Athelstan چشم انداز John Gaunt
6. On the raised dais in front of him lay Sylvie's coffin.
[ترجمه ترگمان]تابوت سیلوی روی سکوی بلندی قرار داشت
[ترجمه گوگل]در دایره مطرح شده در مقابل او تابوت سیلوی قرار داده شده است
7. There was a raised dais on one side of the square on which the Sheikh Osman sat cross-legged.
[ترجمه ترگمان]در یک سوی میدان، شاه نشین بزرگی قرار داشت که شیخ عثمان چهار زانو روی آن نشسته بود
[ترجمه گوگل]در یک طرف مربع که در آن شیخ عثمان صلیب ساق پا نشسته بود، یک جرعه مطرح شد
8. On the dais all the boys were congratulating themselves.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از سکو به خود تبریک می گفتند
[ترجمه گوگل]پس از آن همه پسران به خودشان تبریک گفتند
9. The table on the dais where King Henry would sit was overhung with a gorgeous cloth of state.
[ترجمه ترگمان]می زی که روی شاه نشین قرار داشت، جایی بود که شاه هنری در آن نشسته بود و پارچه بسیار زیبایی داشت
[ترجمه گوگل]میز روی صندلی که پادشاه هنری نشسته بود با یک پارچه زرق و برق دار از دولت شلیک شد
10. Its centerpiece was a communications console on a dais two steps above floor level.
[ترجمه ترگمان]محور آن یک کنسول ارتباطی بر روی سکو در دو مرحله بالاتر از سطح زمین بود
[ترجمه گوگل]مرکز آن یک کنسول ارتباطی بود که در دو مرحله بالاتر از سطح طبقه بود
11. The woman on the dais said, " Hold on to your hats. Here's the final count. "
[ترجمه ترگمان]زن روی سکو گفت: \" صبر کن تا کلاه ها را کنار بگذارید این آخرین آمار است \"
[ترجمه گوگل]زن گفت: 'به کلاه هایت بپوش در اینجا تعداد نهایی است '
12. Some staff members must have been wondering if they should install ropes around the dais and call in boxing promoter Don King.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارکنان باید در این فکر باشند که آیا باید طناب های دور the را نصب کنند و در تقویت کننده بوکس به نام Don King تماس بگیرند
[ترجمه گوگل]برخی از کارکنان باید بدانند که آیا آنها باید طناب را در اطراف دایا نصب کنند و در دان کینگ، معاون فروش بوکس، تماس بگیرند
13. Hollins will be keeping his eye on Councilman Keith Beier, his ideological nemesis and verbal sparring partner on the council dais.
[ترجمه ترگمان]Hollins در حال حاضر چشم خود را به کیت Keith، رقیب ایدئولوژیک وی و شریک دعوای شفاهی اش در این شورا نگاه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]Hollins چشم خود را در Councilman Keith Beier، کمپین ایدئولوژیک خود و همکاران کلامی Sparring در شورای نگهبان حفظ خواهد کرد
14. I took my place in the refectory at a separate table near the dais and watched the lady prioress sweep in.
[ترجمه ترگمان]من جای خود را در تالار بزرگ نزدیک شاه نشین برداشتم و خانم رئیسه را تماشا کردم که از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]من محل خود را در آشپزخانه در جداول جداگانه در نزدیکی گلدان گذاشتم و تماشا می کردم که پیرمرد بانوی اول را می بیند