کلمه جو
صفحه اصلی

dais


معنی : سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
معانی دیگر : شاه نشین، سکویی که تخت پادشاه را بر آن می گذاشتند، صندلی صدر مجلس، جایگاه زعمای قوم، مسند، سایبان یا اسمانه بالای تخت پادشاه

انگلیسی به فارسی

سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته، سایبان یا تخت پادشاه


دیزی، سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a raised platform, esp. at one end of a meeting hall, for speakers or persons being honored.
مشابه: podium, stage

- The president and deans of the college were seated on the dais during the graduation speech.
[ترجمه ترگمان] رئیس و روسای دانشکده در حین سخنرانی فارغ التحصیلی در شاه نشین قرار داشتند
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور و مدرسان کالج در زمان سخنرانی فارغ التحصیلی در جایگاه قرار گرفتند

• stage, raised platform
a dais is a raised platform in a hall that is designed to be used by people who are talking to an audience.

مترادف و متضاد

سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته (اسم)
dais

جملات نمونه

1. There was a raised dais at one end underneath a skylight, with a sort of bed on it.
[ترجمه ترگمان]در انتهای یک پنجره سقفی قرار داشت که با یک نوع تخت خواب روی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]در یک طرف زیر یک سقف شیشه ای، با یک نوع تخت در آن وجود داشت

2. The Princess had stepped out on to the dais to make the presentations.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم به شاه نشین رفت تا ارائه ها را به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم برای ارائه سخنرانی ها به قدم گذاشته بود

3. On a raised dais in front of large windows looking out on to the agricultural college gardens sat the Inspector.
[ترجمه ترگمان]در یک سکو بزرگ در مقابل پنجره های بزرگ که مشرف به باغ های دانشکده کشاورزی بودند، بازرس نشسته بود
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت در مقابل پنجره های بزرگ که به باغ های کالج های کشاورزی نگاه می کردند، بازرس دیدند

4. They stood on a tin dais enamelled red.
[ترجمه ترگمان]آن ها روی یک سکوی کنار گل سرخ ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی یک قلع مینای دندان قرمز ایستادند

5. At the far end, on the dais, Athelstan glimpsed John of Gaunt.
[ترجمه ترگمان]در انتهای دیگر، در شاه نشین، Athelstan به جان آو گانت افتاد
[ترجمه گوگل]در انتهای دور، Athelstan چشم انداز John Gaunt

6. On the raised dais in front of him lay Sylvie's coffin.
[ترجمه ترگمان]تابوت سیلوی روی سکوی بلندی قرار داشت
[ترجمه گوگل]در دایره مطرح شده در مقابل او تابوت سیلوی قرار داده شده است

7. There was a raised dais on one side of the square on which the Sheikh Osman sat cross-legged.
[ترجمه ترگمان]در یک سوی میدان، شاه نشین بزرگی قرار داشت که شیخ عثمان چهار زانو روی آن نشسته بود
[ترجمه گوگل]در یک طرف مربع که در آن شیخ عثمان صلیب ساق پا نشسته بود، یک جرعه مطرح شد

8. On the dais all the boys were congratulating themselves.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از سکو به خود تبریک می گفتند
[ترجمه گوگل]پس از آن همه پسران به خودشان تبریک گفتند

9. The table on the dais where King Henry would sit was overhung with a gorgeous cloth of state.
[ترجمه ترگمان]می زی که روی شاه نشین قرار داشت، جایی بود که شاه هنری در آن نشسته بود و پارچه بسیار زیبایی داشت
[ترجمه گوگل]میز روی صندلی که پادشاه هنری نشسته بود با یک پارچه زرق و برق دار از دولت شلیک شد

10. Its centerpiece was a communications console on a dais two steps above floor level.
[ترجمه ترگمان]محور آن یک کنسول ارتباطی بر روی سکو در دو مرحله بالاتر از سطح زمین بود
[ترجمه گوگل]مرکز آن یک کنسول ارتباطی بود که در دو مرحله بالاتر از سطح طبقه بود

11. The woman on the dais said, " Hold on to your hats. Here's the final count. "
[ترجمه ترگمان]زن روی سکو گفت: \" صبر کن تا کلاه ها را کنار بگذارید این آخرین آمار است \"
[ترجمه گوگل]زن گفت: 'به کلاه هایت بپوش در اینجا تعداد نهایی است '

12. Some staff members must have been wondering if they should install ropes around the dais and call in boxing promoter Don King.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارکنان باید در این فکر باشند که آیا باید طناب های دور the را نصب کنند و در تقویت کننده بوکس به نام Don King تماس بگیرند
[ترجمه گوگل]برخی از کارکنان باید بدانند که آیا آنها باید طناب را در اطراف دایا نصب کنند و در دان کینگ، معاون فروش بوکس، تماس بگیرند

13. Hollins will be keeping his eye on Councilman Keith Beier, his ideological nemesis and verbal sparring partner on the council dais.
[ترجمه ترگمان]Hollins در حال حاضر چشم خود را به کیت Keith، رقیب ایدئولوژیک وی و شریک دعوای شفاهی اش در این شورا نگاه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]Hollins چشم خود را در Councilman Keith Beier، کمپین ایدئولوژیک خود و همکاران کلامی Sparring در شورای نگهبان حفظ خواهد کرد

14. I took my place in the refectory at a separate table near the dais and watched the lady prioress sweep in.
[ترجمه ترگمان]من جای خود را در تالار بزرگ نزدیک شاه نشین برداشتم و خانم رئیسه را تماشا کردم که از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]من محل خود را در آشپزخانه در جداول جداگانه در نزدیکی گلدان گذاشتم و تماشا می کردم که پیرمرد بانوی اول را می بیند

پیشنهاد کاربران

صدر مجلس


کلمات دیگر: