کلمه جو
صفحه اصلی

galaxy


معنی : کهکشان، جاده شیری
معانی دیگر : راه شیری، ستاره انبوه، مجمع مشاهیر، گردهمایی افراد معروف و برجسته، انبوهی از چیزهای درخشان

انگلیسی به فارسی

(نجوم) کهکشان، راه شیری، ستاره انبوه


کهکشان، جاده شیری


انگلیسی به انگلیسی

• system of stars held together by gravity; gathering of brilliant or glamorous people
a galaxy is a huge group of stars and planets extending over millions of miles.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کهکشان
[ریاضیات] کهکشان

مترادف و متضاد

کهکشان (اسم)
galaxy, milky way, via lactea, jacob's-ladder

جاده شیری (اسم)
galaxy, milky way, via lactea, jacob's-ladder

nebula


Synonyms: elliptical galaxy, irregular galaxy, island universe, Milky Way, spiral galaxy, star cluster, star system


جملات نمونه

1. elliptical galaxy
کهکشان بیضوی

2. irregular galaxy
کهکشان نامنظم

3. spiral galaxy
کهکشان مارپیچی

4. A galaxy of twinkling stars matched the thousands of sparkling city lights.
[ترجمه ترگمان]کهکشانی از ستارگان چشمک زن، با هزاران چراغ های شهر می درخشید
[ترجمه گوگل]یک کهکشان ستاره های مات و مبهوت کننده هزاران چراغ درخشان شهر را هموار کرد

5. Astronomers have discovered a distant galaxy.
[ترجمه نازنین] ستاره شناسان یک کهکشان دیگر را از دور کشف کردن
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسان یک کهکشان دیگر را کشف کرده اند
[ترجمه گوگل]ستاره شناسان یک کهکشان دور را کشف کرده اند

6. Within our own galaxy there are probably tens of thousands of planetary systems.
[ترجمه ترگمان]در کهکشان خودمان، احتمالا ده ها هزار سیستم سیاره ای وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کهکشان خودمان احتمالا ده ها هزار سیستم سیاره وجود دارد

7. Channel has lined up a galaxy of stars for the coming season.
[ترجمه ترگمان]کانال برای فصل آینده یک کهکشان از ستارگان تشکیل داده است
[ترجمه گوگل]کانال دارای یک ستاره ستاره ای برای فصل آینده است

8. The company has a galaxy of talent.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای یک کهکشان از استعداد است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای یک کهکشان استعداد است

9. The Galaxy consists of 100 billion stars.
[ترجمه ترگمان]کهکشان متشکل از ۱۰۰ میلیارد ستاره است
[ترجمه گوگل]کهکشان شامل 100 میلیارد ستاره است

10. He is one of a small galaxy of Dutch stars on German television.
[ترجمه ترگمان]او یکی از ستاره های کوچکی از ستارگان هلندی در تلویزیون آلمان است
[ترجمه گوگل]او یکی از کهکشان های کوچک ستاره هلندی در تلویزیون آلمان است

11. French astronomers have found a hitherto unknown galaxy.
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسان فرانسوی یک کهکشان که تا کنون ناشناخته هستند را پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]اخترشناسان فرانسوی یک کهکشان تا کنون ناشناخته را کشف کرده اند

12. But the same is true for galaxy number two; the others have moved away from it.
[ترجمه ترگمان]اما همین مساله برای کهکشان شماره دو درست است؛ بقیه از آن دور شده اند
[ترجمه گوگل]اما همانطور که در مورد شماره 2 کهکشان است دیگران از آن دور شده اند

13. Future generations will probably publish guides to the galaxy.
[ترجمه ترگمان]نسل های آینده احتمالا راهنماهای خود را به کهکشان منتشر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]نسل های آینده احتمالا راهنمایی ها را به کهکشان منتشر می کنند

14. I squinted and transformed the galaxy into the dust of my dead skin.
[ترجمه ترگمان]چشمانم را تنگ کردم و کهکشان را به گرد و غبار پوست مرده ام تبدیل کردم
[ترجمه گوگل]من کهکشان را به گرد و غبار پوست مرده تبدیل کردم

اصطلاحات

elliptical galaxy

کهکشان بیضوی


irregular galaxy

کهکشان نامنظم


spiral galaxy

کهکشان مارپیچی


پیشنهاد کاربران

کهکشان راه شیری

کهکشان

galaxy - - - > کهکشان ( هر کهکشانی می تونه باشه )

The Galaxy - - - - > کهکشان راه شیری


کهکشان🪐🪐🌌🌌🌠🌠
کهکشان راه شیری🪐🪐🌌🌌🌠🌠

1 - کهکشان انبوه ستارگان ، بزرگ انبوه
2 - a galaxy od همایش ، همایش بزرگان، مهستان ، دیوان مهست

معنی انبوه هم می دهد.
galaxy of : انبوهی از

galaxy ( نجوم )
واژه مصوب: کهکشان
تعریف: مجموعۀ عظیمی از هزاران‏هزار ستاره و غبار و گاز که به دور مرکز مشترکی می‏چرخند


کلمات دیگر: