کلمه جو
صفحه اصلی

face lifting


معنی : تعمیر
معانی دیگر : (به ویژه در مورد ساختمان) رنگ و روی تازه دادن به، رخ پردازی، نماسازی، نوسازی نما، تغییر ظاهر، مرمت (بیرون نما) (face lift هم می گویند)، (جراحی پلاستیک برای از بین بردن چین و چروک صورت و برآمدگی غبغب و غیره) کشیدن پوست صورت، رخ کشی، جراحی و از بین بردن چین و چرک صورت، تعمیر صاف کردن چین هاوچروک های صورت

انگلیسی به فارسی

جراحی و از بین بردن چین و چرک صورت، تعمیر


بلند کردن چهره، تعمیر، جراحی و از بین بردن چین و چرک صورت


انگلیسی به انگلیسی

• surgical remove of wrinkles and other disfigurements from the face; altering or repairing (i.e. of a building's exterior)

مترادف و متضاد

تعمیر (اسم)
repair, reparation, maintenance, upkeep, facelifting, renovation, instauration

جملات نمونه

The mayor promised to give the city a face lifting.

شهردار قول داد که ظاهر بهتری به شهر بدهد.



کلمات دیگر: