کلمه جو
صفحه اصلی

cabbage


معنی : کلم، دله دزدی، رشد پیدا کردن، کش رفتن
معانی دیگر : (گیاه شناسی) کلم (brassica oleracea و brassica capitata از خانواده ی crucifer)، کرنب، جوانه یا شکوفه ی برخی نخل ها (که خوراکی است)، کلم پیچ، (خودمانی) اسکناس، (انگلیس - قدیمی - خودمانی) دزدیدن، بلند کردن، رشد پیدا کردن مثل سرکلم

انگلیسی به فارسی

کلم، دله دزدی، کش رفتن، رشد پیدا کردن (مثل سرکلم)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vegetable with large green or purple leaves that overlap tightly to form a round head.

- Sauerkraut is made from cabbage.
[ترجمه ترگمان] خوراک کلم از کلم ساخته شده است
[ترجمه گوگل] کلم رب گوجه فرنگی از کلم ساخته شده است

(2) تعریف: (slang) money.

- That's a lot of cabbage to be walking around with!
[ترجمه ترگمان] این کلم پر از کلم است که باید همین اطراف قدم بزنیم!
[ترجمه گوگل] این یک کلم بزرگ است که باید با آن راه برود!
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cabbages, cabbaging, cabbaged
• : تعریف: to grow in the shape of a head, as a cabbage does.

• type of leafy vegetable
pilfer, take someone else's things (rare usage)
a cabbage is a large green leafy vegetable.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] کلم پیچ: گیاهی است دو ساله از خانواده چلیپاییان که دارا ی برگهای پیچیده به دور هم است.

مترادف و متضاد

کلم (اسم)
cabbage

دله دزدی (اسم)
cabbage, crib, picking, petty larceny, petit larceny

رشد پیدا کردن (فعل)
cabbage

کش رفتن (فعل)
filch, abstract, swipe, pilfer, snitch, cabbage, gloom, nip, prig, palm, snook, snip

جملات نمونه

1. cabbage leaf dolma
دلمه ی برگ کلم

2. a cabbage patch
پالیز کدو

3. insipid boiled cabbage
کلم جوشانده ی بی مزه

4. the characteristic odor of cabbage
بوی ویژه ی کلم

5. the first cross of cabbage and carrot was not successful
اولین پیوند کلم و هویج موفقیت آمیز نبود.

6. the persistent odor of boiled cabbage
بوی ماندنی کلم آب پزشده

7. three heads of lettuce and two heads of cabbage
سه عدد کاهو و دو تا کلم

8. Coleslaw is made with shredded cabbage.
[ترجمه ترگمان] Coleslaw با کلم خرد شده
[ترجمه گوگل]کلسلو با کلم رنده شده ساخته شده است

9. I'm just going to prick out some young cabbage plants.
[ترجمه ترگمان]من فقط میرم یه سری گیاه کلم تازه درست کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم برخی از گیاهان کلم تازه جوانه زده شود

10. When you've boiled the cabbage, strain off the water through a colander.
[ترجمه ترگمان]وقتی کلم را آب پز می کنی، از طریق صافی آب را از آب بیرون می کشی
[ترجمه گوگل]هنگامی که کلم را جوش می گذارید، آب را از طریق یک کولر آب فشار دهید

11. A jar of pickle will contain pickled cabbage.
[ترجمه ترگمان] یه شیشه ترشی، ترشی کلم رو پر میکنه
[ترجمه گوگل]یک فنجان ترشی حاوی کلم ترشی است

12. Finely shred the carrots, cabbage and cored apples.
[ترجمه ترگمان]Finely هویج، کلم و سیب cored را خرد می کند
[ترجمه گوگل]هویج، کلم و سیب خرد شده را به شکل ضخیم تکه تکه کرد

13. I like most vegetables but not cabbage.
[ترجمه M. H] من بیشتر سبزیجات را دوست دارم اما کلم را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر سبزی رو دوست دارم اما کلم نه
[ترجمه گوگل]من اکثر سبزیجات را دوست دارم نه کلم

14. Cut the cabbage into fine long shreds.
[ترجمه ترگمان]کلم را به تکه های ریز ریز ببر
[ترجمه گوگل]کلم را به شیرینی های طولانی بریزید

15. Cauliflower is nothing but cabbage with a college education. Mark Twain
[ترجمه ترگمان]Cauliflower چیزی جز کلم با تحصیلات دانشگاهی نیست مارک تواین
[ترجمه گوگل]گل کلم فقط کالج با آموزش عالی نیست مارک تواین

16. Our family had harvested the cabbage and turnips from our field and were preparing to wash and salt them.
[ترجمه ترگمان]خانواده ما کلم و شلغم را از مزرعه ما برداشت و برای شستن و نمک کردن آن ها آماده شد
[ترجمه گوگل]خانواده ما کلم و کلم برداشت شده از مزرعه ما برداشت کرده بودند و آماده شستشو و نمک بودند

17. Harvest tip Instead of harvesting the whole cabbage, cut the head leaving a short stump.
[ترجمه ترگمان]برداشت برداشت به جای برداشت کل کلم، سر بریده را برید و یک تکه بریده کوتاه را رها کرد
[ترجمه گوگل]نوک برداشت به جای برداشت کل کلم، سر را برید و یک پنجه کوتاه را بردارید

18. Pass around the jar of red cabbage water to see if the students can identify it.
[ترجمه ترگمان]یک شیشه از آب کلم قرمز را بگیرید تا ببینید آیا دانش آموزان می توانند آن را شناسایی کنند یا نه
[ترجمه گوگل]در مورد شیشه ای از کلم قرمز عبور کنید تا ببینید آیا دانش آموزان می توانند آن را شناسایی کنند

پیشنهاد کاربران

کلم

حیات نباتی ( شخصی که بخاطر آسیب مغزی قادر به فکر کردن، حرکت و سخن گفتن نیست )

a type of food with big Green leaves which you cook

( فرد ) نباتی {کسی که به خاطر آسیب مغزی قادر به فکر ، حرکت کردن و سخن گفتن نیست }

کاهو کرجی

گل کلم بنفش

پول
=============================
ماریجوانا/گل/ علف


کلمات دیگر: