1. he used to say that computers are the descendents of the abacus
او می گفت که کامپیوتر از چرتکه گرفته شده است.
2. They also learned to use the abacus.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یاد گرفتند که از the استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین آموخته اند که از آباکوس استفاده کنند
3. The abacus was the precursor of the modern electronic calculator.
[ترجمه ترگمان]تخته سر ستون اصلی ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود
[ترجمه گوگل]Abacus پیشگام ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود
4. Sometimes he calculates the price on an abacus and then indicates the total.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او قیمت روی یک abacus را محاسبه می کند و سپس مجموع را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات قیمت آن را در یک حساب کاربری محاسبه می کند و سپس کل را نشان می دهد
5. Once in a while, the numbers fall, the abacus clicks into a pattern.
[ترجمه ترگمان]هر چند تا چند دقیقه دیگر عددها نیز به یک طرح تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]یک بار در یک زمان، اعداد سقوط می کنند، تقسیم به یک الگو می شود
6. Make an abacus and write a report about its usefulness in terms of place value and computation.
[ترجمه ترگمان]یک abacus بسازید و گزارشی درباره مفید بودن آن از لحاظ ارزش مکان و محاسبه بنویسید
[ترجمه گوگل]یک حساب کاربری و یک گزارش در مورد سودمندی آن از لحاظ ارزش مکان و محاسبات بنویسید
7. Vocabulary is words, lists of, abacus beads, each encapsulating a precise idea.
[ترجمه ترگمان]واژگان، کلمات، فهرست، abacus است، که هر کدام یک ایده دقیق را به یکدیگر تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]واژگان واژه ها، لیست ها، مهره های مختلط، هر کدام یک ایده دقیق را پوشش می دهند
8. The abacus is the ancestor of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]تخته abacus جد کامپیوتر مدرن است
[ترجمه گوگل]Abacus اجداد کامپیوتر جدید است
9. Masterly crafted to perfection, this exquisite Chinese abacus has gold plating and Afghanistan white jade counters.
[ترجمه ترگمان]Masterly که برای کمال ساخته شده است، این abacus چینی عالی plating طلایی و counters یشم سبز دارد
[ترجمه گوگل]به طرز محرمانه ای به کمال رسیده است، این چینی غریب چینی دارای طلا و شمعدان یشم سفید افغانستان است
10. I've passed the tests of business skills for abacus and shorthand.
[ترجمه ترگمان]من آزمایش هایی انجام دادم که مهارت های کار و تندنویسی را انجام دهم
[ترجمه گوگل]من آزمون مهارت های کسب و کار را برای abacus و shorthand امتحان کردم
11. A : So am I. Using an abacus is still a basic accounting.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: من هم همینطور استفاده از یک abacus هنوز یک حسابداری اولیه است
[ترجمه گوگل]A So I am I با استفاده از Abacus هنوز حسابداری اساسی است
12. A is an Abacus, the ancient Chinese adding machine which uses beads for counting.
[ترجمه ترگمان]الف یک ماشین Abacus است که از چین باستان برای شمردن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]A Abacus است، دستگاه چینی باستانی چینی که با استفاده از شمشیر برای شمارش استفاده می کند
13. The abacus is still in use today Chinatowns abroad.
[ترجمه ترگمان]این abacus هنوز هم اکنون در خارج از کشور مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]امروزه Abacus هنوز در حال استفاده از Chinatowns در خارج از کشور است
14. The abacus fell down on the ground and the beads went everywhere.
[ترجمه ترگمان]کف روی زمین افتاد و دانه های عرق روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ بر روی زمین افتاد و دانه ها همه جا رفتند
15. They do use an abacus when they count, do they?
[ترجمه ترگمان]آن ها زمانی که حساب می کنند از یک abacus استفاده می کنند، این کار را می کنند؟
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که شمارش می کنند، از هم جدا شدن استفاده می کنند؟