1. rabbit kitten
بچه خرگوش
2. a rabbit hole
لانه ی خرگوش
3. a rabbit snare
دام خرگوش
4. jack rabbit
خرگوش بزرگ امریکایی
5. the rabbit creeps into its den
خرگوش به لانه ی خود می خزد.
6. the rabbit hid in its burrow
خرگوش در سوراخ خود پنهان شد.
7. a nimble rabbit
خرگوش چابک
8. to start a rabbit
خرگوشی رااز سورخ خود تاراندن
9. some farmers trafficked in rabbit skins
برخی از روستاییان پوست خرگوش داد و ستد می کردند.
10. the hounds followed the rabbit in full cry
سگ های تازی با سرو صدا و اشتیاق خرگوش را تعقیب می کردند.
11. a hound can wind a rabbit from far away
یک سگ تازی می تواند از راه دور رد بوی یک خرگوش را بگیرد.
12. the eagle pounced on the rabbit
عقاب شیرجه رفت و خرگوش را در ربود.
13. to hound a dog at a rabbit
سگ را به دنبال خرگوش تازاندن
14. the eagle swooped and picked up the rabbit in its claws
عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).
15. he scoured through the plain like a wild rabbit
در دشت مانند خرگوش وحشی می دوید.
16. the eagle swooped down and carried the baby rabbit away
عقاب شیرجه رفت و بچه خرگوش را برد.
17. he went into the woods with his rifle hoping to pop a rabbit or two
به امید زدن یکی دو خرگوش با تفنگش به بیشه رفت.
18. Our dog will nose out a rabbit anywhere it hides.
[ترجمه Mohammad reza Hosseinian] سگ ما خرگوش را در هر کجا که باشد، بو می کشد و پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]سگ ما خرگوش را در جایی پنهان می کند
[ترجمه گوگل]سگ ما یک خرگوش را در هر جایی که پنهان می کند را بینی می کند
19. The hawk swooped down on the rabbit and killed it.
[ترجمه ترگمان]شاهین به طرف خرگوش شیرجه رفت و آن را کشت
[ترجمه گوگل]خرگوش خرگوش را خراب کرد و آن را کشت
20. My collar is only made of rabbit.
[ترجمه MohmmadAmin] یقه من از خرگوش درست شده
[ترجمه ترگمان]یقه من فقط خرگوش است
[ترجمه گوگل]یقه من تنها از خرگوش ساخته شده است
21. A frightened rabbit will bolt for its hole.
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش وحشت زده از سوراخ بیرون می جهد
[ترجمه گوگل]یک خرگوش ترسناک برای حفره سوراخ می کند
22. The rabbit disappeared in the bushes.
[ترجمه ترگمان]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه گوگل]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
23. He waved his magic wand and a rabbit appeared.
[ترجمه فرشاد] او چوب جادوی خود را تکان دادو یک خرگوش ظاهر شد .
[ترجمه ترگمان]او چوبدستیش را تکان داد و یک خرگوش پیدا شد
[ترجمه گوگل]او جادوگر جادویی خود را تکان داد و خرگوش ظاهر شد