کلمه جو
صفحه اصلی

rabbit


معنی : خرگوش، شکار خرگوش کردن، عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
معانی دیگر : خرگوش شکار کردن، (انگلیس - معمولا با: on - عامیانه) پرحرفی کردن، یاوه گویی کردن، چرند گویی کردن، (جانورشناسی) خرگوش (پستاندار راسته ی lagomorpha که از خرگوش صحرایی hare کوچک تر است)، ارنب، پژنگر، خز خرگوش، (مخفف) welsh rabbit، (دو و میدانی) دونده ای که درآغاز مسابقه برای خسته کردن حریفان تند می دود، (عامیانه) فرار کردن، جیم شدن، فلنگ را بستن

انگلیسی به فارسی

خرگوش، شکار خرگوش کردن


خرگوش، شکار خرگوش کردن، عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: rabbit, rabbits
(1) تعریف: any of a variety of long-eared, short-tailed, furry burrowing mammals, including the hare and the cottontail.

(2) تعریف: the fur or pelt of such mammals.

• soft-furred animal with long ears and long hind legs, any of several small species from the family leporidae; fur of a rabbit; meat of any of the different rabbits or hares eaten as food; (sports) pacemaker in a race; (sports) mechanical device chased by greyhounds at a racetrack; poor performer in a game or sport (slang)
hunt for rabbits; talk, gab, chat; complain
a rabbit is a small, furry animal with long ears. rabbits are kept as pets, or live wild in holes in the ground.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] خز - خرگوش
[نفت] اندازه گیر لوله

مترادف و متضاد

خرگوش (اسم)
hare, rabbit, lapin

شکار خرگوش کردن (اسم)
rabbit

عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه (اسم)
rabbit

جملات نمونه

1. rabbit kitten
بچه خرگوش

2. a rabbit hole
لانه ی خرگوش

3. a rabbit snare
دام خرگوش

4. jack rabbit
خرگوش بزرگ امریکایی

5. the rabbit creeps into its den
خرگوش به لانه ی خود می خزد.

6. the rabbit hid in its burrow
خرگوش در سوراخ خود پنهان شد.

7. a nimble rabbit
خرگوش چابک

8. to start a rabbit
خرگوشی رااز سورخ خود تاراندن

9. some farmers trafficked in rabbit skins
برخی از روستاییان پوست خرگوش داد و ستد می کردند.

10. the hounds followed the rabbit in full cry
سگ های تازی با سرو صدا و اشتیاق خرگوش را تعقیب می کردند.

11. a hound can wind a rabbit from far away
یک سگ تازی می تواند از راه دور رد بوی یک خرگوش را بگیرد.

12. the eagle pounced on the rabbit
عقاب شیرجه رفت و خرگوش را در ربود.

13. to hound a dog at a rabbit
سگ را به دنبال خرگوش تازاندن

14. the eagle swooped and picked up the rabbit in its claws
عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).

15. he scoured through the plain like a wild rabbit
در دشت مانند خرگوش وحشی می دوید.

16. the eagle swooped down and carried the baby rabbit away
عقاب شیرجه رفت و بچه خرگوش را برد.

17. he went into the woods with his rifle hoping to pop a rabbit or two
به امید زدن یکی دو خرگوش با تفنگش به بیشه رفت.

18. Our dog will nose out a rabbit anywhere it hides.
[ترجمه Mohammad reza Hosseinian] سگ ما خرگوش را در هر کجا که باشد، بو می کشد و پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]سگ ما خرگوش را در جایی پنهان می کند
[ترجمه گوگل]سگ ما یک خرگوش را در هر جایی که پنهان می کند را بینی می کند

19. The hawk swooped down on the rabbit and killed it.
[ترجمه ترگمان]شاهین به طرف خرگوش شیرجه رفت و آن را کشت
[ترجمه گوگل]خرگوش خرگوش را خراب کرد و آن را کشت

20. My collar is only made of rabbit.
[ترجمه MohmmadAmin] یقه من از خرگوش درست شده
[ترجمه ترگمان]یقه من فقط خرگوش است
[ترجمه گوگل]یقه من تنها از خرگوش ساخته شده است

21. A frightened rabbit will bolt for its hole.
[ترجمه ترگمان]یک خرگوش وحشت زده از سوراخ بیرون می جهد
[ترجمه گوگل]یک خرگوش ترسناک برای حفره سوراخ می کند

22. The rabbit disappeared in the bushes.
[ترجمه ترگمان]خرگوش در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه گوگل]خرگوش در بوته ها ناپدید شد

23. He waved his magic wand and a rabbit appeared.
[ترجمه فرشاد] او چوب جادوی خود را تکان دادو یک خرگوش ظاهر شد .
[ترجمه ترگمان]او چوبدستیش را تکان داد و یک خرگوش پیدا شد
[ترجمه گوگل]او جادوگر جادویی خود را تکان داد و خرگوش ظاهر شد

They go rabbiting every day.

آن‌ها هر روز به شکار خرگوش می‌روند.


what are you rabbiting on about ?

این چرندیات چیست که می‌گویی؟


اصطلاحات

rabbit-hutch, n.

قفس چوبی (برای خرگوش)


rabbit-warren, n.

1- تل خرگوش، لانه‌ی خرگوش 2- ( با تداعی منفی) محله‌ی تنگ و تاریک، پر از کوچه‌پس‌کوچه، (ساختمان) دارای راهروهای تنگ‌وتاریک


پیشنهاد کاربران

خرگوش
در نساجی خز

Replace your love for yourself as soon as possible instead of safely My lovely white rabbit is you
سر فرصت زود عشقت رو در کنارخودت به جای امنی جایگزین کن
خرگوش سفید دوست داشتنی منی عشقم

🐰🐰 خرگوش

Rabbits like a lot of carrots, They are juggling three carrots.
خرگوش ها مقدار زیادی هویج دوست دارد، انها با سه هویج تردستی انجام می دهند.
rabbit :خرگوش


کلمات دیگر: