1. when it came to buying and selling he was a babe in arms
در خرید و فروش خیلی ناشی و بی تجربه بود.
2. His husband didn't want a babe that was none of his.
[ترجمه mk] شوهرش زن جوانی نمیخواست که اصلا مال او نبود
[ترجمه ترگمان]شوهرش بچه ای نمی خواست که به او تعلق نداشته باشد
[ترجمه گوگل]شوهرش نمی خواست شخصیتی باشد که هیچ کدام از او نبود
3. It's up to you, babe. I'll do whatever you say.
[ترجمه یوسف نادری] به تو بستگی داره عزیزم. هر کاری بگی میکنم.
[ترجمه ترگمان]به خودت بستگی داره عزیزم هر چی تو بگی می کنم
[ترجمه گوگل]برای تو، عزیزم من هر آنچه را که می گویم انجام خواهم داد
4. Do you know the woman with a babe in her arms?
[ترجمه ترگمان]آیا شما زنی را که در آغوش دارد می شناسید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما زن را با شخص ساده و معصوم در آغوش خود می دانید؟
5. The babe was a wonder to behold.
[ترجمه ترگمان]کودک از دیدن این منظره تعجب کرد
[ترجمه گوگل]شخص ساده و معصوم تعجب آور بود
6. How do you feel about that, babe?
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد این چیه، عزیزم؟
[ترجمه گوگل]شما چطور احساس می کنید، عزیزم
7. Babe slipped and fell flat on her face.
[ترجمه ترگمان]عزیزم لیز خورد و روی صورتش افتاد
[ترجمه گوگل]شخص ساده و چسبیده به تخت و روی صورتش افتاد
8. He was like a babe in the woods when he first came to New York.
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار به نیویورک آمد مثل یک نوزاد در جنگل بود
[ترجمه گوگل]وقتی او برای اولین بار به نیویورک آمد، مانند یک عزیزم در جنگل بود
9. The babe in her arms was very lovely.
[ترجمه ترگمان]کودک در آغوش او بسیار دوست داشتنی بود
[ترجمه گوگل]شخص ساده و معصوم در آغوش او بسیار دوست داشتنی بود
10. I'm sorry, babe. I didn't mean it.
[ترجمه ترگمان]متاسفم عزیزم منظوری نداشتم
[ترجمه گوگل]متاسفم عزیزم منظورم این نیست
11. Stop worrying about Lucia - she's no babe in the woods anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگه نگران \"لوسیا\" نباش اون دیگه توی جنگل نیست
[ترجمه گوگل]نگران نباشید در مورد لوسیا - او هیچ شخص دیگری در جنگل نیست
12. He slept like a babe and woke just after dawn.
[ترجمه ترگمان]درست مثل یک کودک خوابیده و درست بعد از سحر بیدار شد
[ترجمه گوگل]او مانند یک عزیزم خوابید و بعد از ظهر بیدار شد
13. Even Babe Ruth was in the twilight of his magnificent career by 193
[ترجمه ترگمان]حتی عزیزم روت در تاریکی زندگی باشکوه خود با پیشخدمت بود
[ترجمه گوگل]حتی باب روت در سال 193 در دوران بارداری خود با شکوه بود
14. Rex is sleeping like a babe.
[ترجمه ترگمان] رکس \"مثل یه جیگر میخوابه\"
[ترجمه گوگل]رکس خواب مثل یک عزیزم
15. Babe Connelly was now the boss, and Daley and a few other ambitious young men were right behind him.
[ترجمه ترگمان]عزیزم کانلی حالا رئیس بود و دیلی و چند مرد جوان جاه طلب پشت سر او بودند
[ترجمه گوگل]Babe Connelly در حال حاضر رئیس بود، و Daley و چند جوان دیگر بلندپرواز جوان درست پشت سر او بودند