کلمه جو
صفحه اصلی

madden


معنی : عصبانی کردن، دیوانه کردن، دیوانه شدن
معانی دیگر : دیوانه کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

دیوانه، دیوانه کردن، عصبانی کردن، دیوانه شدن


دیوانه کردن، عصبانی کردن، دیوانه شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maddens, maddening, maddened
(1) تعریف: to enrage or inflame.
مترادف: anger, enrage, frenzy, incense, inflame, infuriate, rile, roil, whip up
مشابه: aggravate, agitate, annoy, bug, exasperate, gall, irk, irritate, nettle, outrage, pique, provoke, tee off, vex

- It maddens his wife when he stays out late and doesn't call.
[ترجمه ترگمان] وقتی که دیروقت بیرون می ماند و زنگ نمی زند، زنش هم زنش می شود
[ترجمه گوگل] وقتی همسرش دیر می کند و تماس نمی گیرد، همسرش را محکوم می کند

(2) تعریف: to cause to become insane; drive mad.
مترادف: craze, derange
مشابه: frenzy, unbalance, unhinge
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become mad with rage.
مترادف: anger
مشابه: boil, fume, rage, seethe

• make angry, enrage, infuriate; cause to go crazy; become angry
if something maddens you, it makes you feel very angry or annoyed.

مترادف و متضاد

عصبانی کردن (فعل)
fluster, annoy, flurry, funk, irritate, enrage, blow up, madden, unnerve, steam up

دیوانه کردن (فعل)
moon, distract, frenzy, craze, derange, madden

دیوانه شدن (فعل)
rave, madden

make angry


Synonyms: anger, annoy, bother, craze, derange, distract, drive crazy, drive insane, drive out of mind, drive to distraction, enrage, exasperate, frenzy, incense, inflame, infuriate, ire, irritate, make see red, pester, possess, provoke, shatter, steam up, umbrage, unbalance, unhinge, upset, vex


Antonyms: gladden, make happy


جملات نمونه

1. Larry Madden, founder of a liturgical think tank.
[ترجمه ترگمان] لری Madden \"موسس شرکت\" liturgical \"هستم\"
[ترجمه گوگل]لری مددن، بنیانگذار یک مؤسسه پژوهشی لیبرالی است

2. Madden brought Jack the consensus sentiment from half a dozen underworld powerhouses: Go someplace else, Jack.
[ترجمه ترگمان]Madden، احساسات عمومی را از نیمی از دوازده تیم دنیای زیرزمینی آورد: به یک جای دیگر بروید، جک
[ترجمه گوگل]دیوانه جک احساسات مشترک را از نیمی از دوجین نیروگاههای زیرزمینی به ارمغان آورد: برو جایی دیگر، جک

3. Madden has a daily radio show on KSFO.
[ترجمه ترگمان]Madden یک برنامه رادیویی روزانه در KSFO دارد
[ترجمه گوگل]Madden یک نمایش رادیویی روزانه در KSFO دارد

4. Jonathan Madden is a would-be twentieth century folly builder who's been thwarted by town planners.
[ترجمه ترگمان]جاناتان Madden یک سازنده folly قرن بیستم است که برنامه ریزان شهر خنثی شده است
[ترجمه گوگل]جاناتان مددن یک سازنده ی حماسی متعلق به قرن بیستم است که توسط برنامه ریزان شهر متوقف شده است

5. Only a significantly wrong due date separates Lou Madden from a perfect Super Bowl attendance record.
[ترجمه ترگمان]تنها یک تاریخ به علت تاخیر بسیار اشتباه، لو Madden را از رکورد حضور کامل سوپر بول جدا می کند
[ترجمه گوگل]فقط یک لحظه به طور قابل توجهی نادرست، لو مادن را از یک رکورد حضور کامل Super Bowl جدا می کند

6. Remember when she used to stand there and madden you with her politeness and that voice of hers.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که وقتی در آنجا می ایستاد و با ادب و that خود تو را دیوانه می کرد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید زمانی که او در آنجا ایستاده بود و با عواطف وی و آن صدای او، دیوانه شد

7. Madden passion of the most dynamic bicycle Hey the most cutting - edge popular music, passion thorough release.
[ترجمه ترگمان]passion Madden از the دوچرخه: هی the موسیقی محبوب، شور و شوق، آزادی کامل
[ترجمه گوگل]شور و شوق دیوانه ترین دوچرخه های پویا هی هیجان انگیز ترین موسیقی محبوب، پرش تفریح ​​کامل

8. Better marry over the madden than over the moor.
[ترجمه ترگمان]بهتر است با این دیوانه بازی کنی تا این که در خلنگ زار زار زار گریه کنی
[ترجمه گوگل]بهتر از دیوانه وار بیش از مورو ازدواج کنید

9. Madden broke in and arrested me.
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال آمریکایی وارد شد و منو دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]دیوانه شکست و من را دستگیر کرد

10. You madden me when you talk of the Diamond!
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به الماس حرف می زنی مرا دیوانه می کنی!
[ترجمه گوگل]زمانی که از الماس صحبت می کنید، من را می فهمند!

11. Learn how to switch a running play in Madden '08 in this free gaming video.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید چطور یک بازی را در Madden ۰۸ در این ویدیو بازی آزاد تغییر دهید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه به تغییر بازی در حال اجرا در Madden '08 در این ویدیو رایگان بازی

12. Madden, in self defense, had inflicted wounds of which the spy later died editor.
[ترجمه ترگمان]ادی آمریکایی در دفاع از خود، زخم هایی را که جاسوس بعد از آن کشته شده بود، ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]Madden، در دفاع از خود، باعث زخم هایی شده است که بعد از آن جاسوسی سردبیر درگذشت

13. Steve Madden and Christian Dior followed.
[ترجمه ترگمان]استیو Madden و کریستین دیور پس از آن به دنبال آن آمدند
[ترجمه گوگل]استیو مودن و کریستین دیور دنبال شد

14. Mr de Garis's MP, Max Madden, took up the case.
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس آقای de، ماکس Madden، این پرونده را برداشت
[ترجمه گوگل]نماینده آقای د گریس، مکس مدن، این پرونده را در دست گرفت

15. I calculated that my pursuer, Richard Madden, could not arrive in less than an hour.
[ترجمه ترگمان]حساب کردم که تعقیب کننده من، ریچارد فوتبال آمریکایی، در کم تر از یک ساعت نمی تواند برسد
[ترجمه گوگل]من محاسبه کردم که تعقیب من، ریچارد مددن، کمتر از یک ساعت می تواند وارد شود

I want to be far from the maddenning noise of the city.

می‌خواهم از سروصدای دیوانه‌کننده‌ی شهر دور شوم.



کلمات دیگر: