کلمه جو
صفحه اصلی

oblation


معنی : ثواب، اهدا نان
معانی دیگر : قربانی (برای شکر گزاری و خیرات)، نذر، خیرات

انگلیسی به فارسی

خیرات، اهدا نان


تقدیر، ثواب، اهدا نان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: oblational (adj.), oblatory (adj.)
(1) تعریف: a religious or charitable offering.
مشابه: collection

(2) تعریف: (cap.) the offering of bread and wine during the celebration of the Eucharist.
مشابه: sacrament

• offering or sacrifice; charity

مترادف و متضاد

ثواب (اسم)
requital, oblation

اهدا نان (اسم)
oblation

جملات نمونه

1. The oblations included, in addition to the animal offering, a cake of flour and oil and a libation of wine.
[ترجمه ترگمان]The علاوه بر پیشنهاد حیوانات، کیکی از آرد و روغن و یک بطری شراب نیز به همراه داشت
[ترجمه گوگل]اجناس شامل علاوه بر ارائه حیوانات، یک کیک آرد و روغن و انجماد شراب است

2. For by one oblation he hath perfected for ever them that are sanctified.
[ترجمه ترگمان]- به خاطر خدا، اون برای همیشه کامل شده
[ترجمه گوگل]برای هر یک از مقدسات، برای کسانی که مقدس شده اند، تکمیل شده است

3. This is my last and final oblation.
[ترجمه ترگمان]))- این آخرین و آخرین قربانی من است
[ترجمه گوگل]این آخرین و نهایی شدن من است

4. If thy oblation be from the frying pan, of flour tempered with oil, and without leaven.
[ترجمه ترگمان]اگر قربانی تو از ماهی تابه و آرد با روغن و خمیر ترش برخوردار باشد
[ترجمه گوگل]اگر طعم تان را از تابه بخورید، از آرد با روغن و بدون اسفنج استفاده کنید

5. When any one shall offer an oblation of sacrifice to the Lord, his offering shall be of fine flour, and he shall pour oil upon it, and put frankincense.
[ترجمه ترگمان]وقتی هر کسی یک اهدا نان به خدا اهدا خواهد کرد، هدیه او از آرد خوب خواهد بود و او هم روغن خواهد ریخت و کندر خواهد ریخت
[ترجمه گوگل]هنگامی که هر کس باید تقدیر از قربانی را به خداوند ارائه دهد، او ارائه خواهد شد از آرد خوب، و او را بر آن روغن و بر روی آن و مجسمه سازی

6. All the people the land shall give this oblation the prince in Israel.
[ترجمه ترگمان]همه مردم این سرزمین را به امپراطور در اسرائیل می دهند
[ترجمه گوگل]همه مردم سرزمین این شاهزاده را در اسرائیل قرار می دهند

7. And this oblation of the land that is offered shall be unto them a thing most holy by the border of the Levites.
[ترجمه ترگمان]و این یگانه بخت و یگانه چیزی است که از سوی مرز the برای آنان مقدس خواهد بود
[ترجمه گوگل]و این تقدیر از زمین هایی که ارائه می شود، چیزی است که مقدس ترین مرز لویات است

8. Oblation system is able to reduce transport time from 90 to 10 days.
[ترجمه ترگمان]سیستم Oblation قادر به کاهش زمان حمل و نقل از ۹۰ تا ۱۰ روز است
[ترجمه گوگل]سیستم مواجهه می تواند زمان حمل و نقل را از 90 تا 10 روز کاهش دهد

9. Today, Mount Putuo is the largest oblation place for Kwan-yin Bodhisattva.
[ترجمه ترگمان]امروزه، کوه Putuo بزرگ ترین مکان برای کوان یین و yin Bodhisattva است
[ترجمه گوگل]امروز، کوه پوتو بزرگترین مکان برای کوان یین بیدساتوا است

10. Thinkers and poets throughout the ages have offered the courtesan the oblation of their mercy.
[ترجمه ترگمان]متفکران و شاعران در تمام سنین به زن روسپی سوگند خدمت خود را تقدیم می دارند
[ترجمه گوگل]متفکران و شاعران در تمام طول سالیان متأثر از رحمت خویش هستند

11. This is evidenced by the recent introduction in Brazil of the oblation system of tanks.
[ترجمه ترگمان]این مساله با معرفی اخیر در برزیل از سیستم یگانه (یگانه)تانک نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]این به واسطه معرفی اخیر برزیل از سیستم تطبیق تانکها نشان داده شده است

12. All this the priest shall burn on the altar as the food of the LORD'S oblation.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، کشیش به عنوان غذای حضرت مریم مقدس، محراب را آتش خواهد زد
[ترجمه گوگل]این همه کشیش در قرص به عنوان غذای خداوند سوزانده خواهد شد

13. All the people of the land shall give this oblation for the prince in Israel.
[ترجمه ترگمان]همه مردم این سرزمین به امپراطور در اسرائیل این فرصت را می دهند
[ترجمه گوگل]همه مردم این سرزمین باید برای شاهزاده اسرائیل تقدیم کنند


کلمات دیگر: