کلمه جو
صفحه اصلی

lac


معنی : لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی)، لاک (ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه laccifer lacca می تراود و از آن لاک الکل و غیره می سازند)، لاک والکل

انگلیسی به فارسی

لاک، لاک والکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن


لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a resinous secretion of the female lac insect, used in making shellac, varnishes, and sealing wax.
اسم ( noun )
(1) تعریف: in India, the sum of 100,000, esp. of rupees.

(2) تعریف: a very large, indefinite number.

• resinous substance used in the manufacture of varnishes

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نخ یا ریسمانی ظریف اما محکم

مترادف و متضاد

لاک (اسم)
lac

لاک الکل (اسم)
varnish, lac, lacquer

چیز لاک و الکل زده (اسم)
lac

لاک زدن (فعل)
lac

جملات نمونه

1. Traditionally, lac coating, alkyd varnish, nitro - varnish, acrylic coating are used.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، روکش lac، رنگ alkyd، nitro - varnish، روکش آکریلیک نیز مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، پوشش لاک، لاک الکل، نیترو - لاک، پوشش اکریلیک استفاده می شود

2. The lac operon is an inducible operon, whereas the trp operon is a repressible operon.
[ترجمه ترگمان]اپرون lac اپرون inducible است در حالی که اپرون trp اپرون repressible می باشد
[ترجمه گوگل]اپن لاک یک اپرون قابل القا است، در حالی که اپرون TRP اپرون قابل سرکوب است

3. Three cases of cysticerciasis showed Lac, Ace, Suc, Ala and no AA, Cho, NAA.
[ترجمه ترگمان]سه مورد از cysticerciasis، Lac، Ace، Suc، Ala، no، Cho، NAA را نشان می داد
[ترجمه گوگل]سه مورد از سیستیکریوزیس نشان داد که لاک، آس، سک، آلا و هیچ یک از آن ها، چو، NAA

4. From the two days at Lac - qui - Meurt Card drew confidence.
[ترجمه ترگمان]از آن دو روز به بعد، کارت Lac - qui بااعتماد به نفس، اعتماد به نفس را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]از دو روز در کارت Lac - qui - Meurt اعتماد به نفس

5. Agricultural research in the LAC region is still largely in the public sector.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات کشاورزی در منطقه LAC هنوز تا حد زیادی در بخش دولتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تحقیقات کشاورزی در منطقه LAC هنوز عمدتا در بخش دولتی صورت میگیرد

6. This paper studied the effects of lac wax on the freshness keeping of eggplant.
[ترجمه ترگمان]این کاغذ اثرات لاک لاک را روی طراوت و تازگی of مطالعه کرده بود
[ترجمه گوگل]در این مقاله اثرات موم لاکتیک بر نگهداشتن طراوت از بادمجان بررسی شده است

7. With FeCl 3 as catalyst, raw carbon ( LAC ) was successfully modified by CO 2 used as activation agents.
[ترجمه ترگمان]با FeCl ۳ به عنوان کاتالیست، کربن خام (LAC)با موفقیت توسط CO [ ۲ ] به عنوان عوامل فعال سازی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با استفاده از FeCl 3 به عنوان کاتالیزور، کربن خالص (LAC) با موفقیت توسط CO 2 مورد استفاده به عنوان عامل فعال سازی اصلاح شد

8. This paper studied the effects of shell lac wax on the freshness keeping of eggplant.
[ترجمه ترگمان]این کاغذ اثرات لاک لاک را روی طراوت و تازگی بادمجان بررسی می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله اثرات موم لاکتیک پوسته بر خواص نگهداری بادمجان بررسی شده است

9. The fact that copper pollution of laccaic acid in stick lac could not be avoided was concluded after considering its biological source and chemical nature.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که آلودگی مس of اسید در stick با در نظر گرفتن منبع زیستی و ماهیت شیمیایی آن، نمی توان از آن اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که آلودگی مسیل اسید لاکتیک اسید در لاک چسبیده نمی تواند پس از بررسی منبع بیولوژیکی و شیمیایی آن، نتیجه گیری شود

10. Extraction methods of natural lac dye as well as its application to silk and cation modified cotton are discussed.
[ترجمه ترگمان]استخراج روش های استخراج رنگ طبیعی و نیز کاربرد آن در ابریشم و پنبه اصلاح شده مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]روش استخراج رنگ طبیعی لاک و همچنین کاربرد آن در پنبه اصلاح شده ابریشم و کاتیونی مورد بحث قرار گرفته است

11. Conclusion Lac was most sensitive and early reliable index reflecting acute ischemic cerebral infarction.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Lac حساس ترین و نخستین شاخص قابل اعتمادی است که منعکس کننده infarction مغزی حاد ischemic است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری Lac حساس ترین و شاخص قابل اعتماد اولیه منعکس کننده انفارکتوس حاد مغزی ایسکمیک است

12. In the lac resin, the content of hard resin is 6 1%, the content of soft resin is 2 2%.
[ترجمه ترگمان]در رزین lac، مقدار رزین سخت ۶ % است، محتوای رزین نرم ۲ % است
[ترجمه گوگل]در رزین لاک، محتوای رزین سخت 6 1٪ است، محتوای رزین نرم 2 2٪ است

13. Results indicated that the dissolving process of lac resin in sodium carbonate was an acid-base reaction in a zero grade mode.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که فرآیند انحلال رزین lac در سدیم کربنات یک واکنش اسید - باز در حالت درجه صفر بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که فرآیند حل شدن رزین لاک در کربنات سدیم یک واکنش اسیدی پایه در حالت صفر است

14. The new sanctuary has been set up on dry prairie land south of Lac Leman.
[ترجمه ترگمان]پناه گاه جدید در زمین های خشک prairie در جنوب of Leman برپا شده است
[ترجمه گوگل]پناهگاه جدید در زمینهای خشکی در جنوب لاک لمان است

15. The results showed that the mango was preserved better with different concentration of bleached lac than the contrast sample. The appropriate concentration of bleached lac was 10%.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که انبه با غلظت متفاوت lac از نمونه مقایسه، بهتر حفظ شد غلظت مناسب of bleached برابر با ۱۰ % بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که انبه با غلظت متفاوتی از Lac سفید شده نسبت به نمونه کنتراست بهتر است غلظت مناسب لاکتات سفید شده 10٪ بود


کلمات دیگر: