1. a gala party
مهمانی مجلل
2. in gala
در لباس مهمانی رسمی
3. The gala evening was attended by royalty and politicians.
[ترجمه ترگمان]مراسم جشن با حضور سیاستمداران و سیاستمداران برگزار شد
[ترجمه گوگل]شب عید با سلطنت و سیاستمداران حضور داشت
4. The gala culminated in a firework display.
[ترجمه ترگمان]این جشن در یک نمایش آتش بازی به اوج خود رسید
[ترجمه گوگل]جشنواره به نمایش گذاشته شد
5. The festival will climax on Sunday with a gala concert.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره در روز یکشنبه با یک کنسرت جشن به اوج خواهد رسید
[ترجمه گوگل]این جشنواره یکشنبه با یک کنسرت بزرگ برگزار می شود
6. The Queen attended a gala concert at the Royal Festival Hall.
[ترجمه ترگمان]ملکه در یک کنسرت باشکوه در جشنواره رویال فستیوال شرکت کرد
[ترجمه گوگل]ملکه در یک جشنواره سلطنتی روی صحنه حضور داشت
7. He is the special guest on a gala occasion.
[ترجمه ترگمان]او مهمان ویژه در یک مورد رسمی است
[ترجمه گوگل]او مهمان ویژه در یک مناسبت بزرگ است
8. Gala: Yellow skin with bright red stripes.
[ترجمه ترگمان]گالا پلاسید یا پوست زرد با خط های راه راه قرمز
[ترجمه گوگل]Gala: پوست زرد با راه راه های قرمز روشن
9. The festive gala features a slew of activities for all ages.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره جشن یک سری فعالیت ها را برای همه سنین به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]جشن جشن شامل بسیاری از فعالیت ها برای تمام سنین است
10. Christmas is a gala day.
[ترجمه ترگمان]کریسمس یه روز رسمیه
[ترجمه گوگل]کریسمس یک روز عید است
11. It was a gala performance of Le Bourgeois Gentilhomme in the presence of the king.
[ترجمه ترگمان]حضور پادشاه در حضور شاه یک نمایش رسمی بود
[ترجمه گوگل]این نمایش جالبی از Le Bourgeois Gentilhomme در حضور پادشاه بود
12. A gala dinner is held fortnightly and lunch is alfresco.
[ترجمه ترگمان]یک شام رسمی هر هفته یک بار برگزار می شود و ناهار alfresco است
[ترجمه گوگل]یک شام غواصی هر دو هفته برگزار می شود و ناهار در فضای باز برگزار می شود
13. The Gala youngster acknowledges how fortunate he has been in the folk who have advised him along the way.
[ترجمه ترگمان]The را تصدیق می کند که در طول راه چه قدر خوش شانس بوده است که در طول راه به او توصیه کرده اند
[ترجمه گوگل]پسر جوان Gala به رسمیت شناخته شده است که چقدر خوش شانس او در قوم است که به او در طول راه به او توصیه کرده است
14. Once a week there is a Tyrolean gala dinner. 50 bedrooms: no singles available.
[ترجمه ترگمان]هفته ای یک بار یک جشن عروسی برگزار می شود ۵۰ اتاق خواب: هیچ تک آهنگ در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]یک بار در هفته یک شام جشن تایلند وجود دارد 50 اتاق خواب: تنها در دسترس نیست