1. The guide pointed at a pagoda and told us that it was built hundreds of years ago.
[ترجمه ترگمان]راهنما به a اشاره کرد و گفت که صدها سال پیش ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این راهنمای به یک بت ها اشاره کرد و به ما گفت که این صدها سال پیش ساخته شده است
2. The pinnacle of the pagoda caught the last of the sun.
[ترجمه ترگمان]قله of آخرین خورشید را به خود گرفت
[ترجمه گوگل]بالای قبرستان آخر خورشید را گرفت
3. Regardless of danger, he climbed the pagoda.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از خطر، از pagoda بالا رفت
[ترجمه گوگل]صرفنظر از خطر، او به قبرستان برسد
4. The magnificent view of the ancient pagoda dissolved in mist.
[ترجمه ترگمان]منظره زیبای the باستانی در مه محو شد
[ترجمه گوگل]دیدگاه باشکوه بتکده باستان در غبار ریخت
5. The reflection of the pagoda comes and goes.
[ترجمه ترگمان]تصویر the می آید و می رود
[ترجمه گوگل]بازتاب بتکده می آید و می رود
6. The word "Pagoda" was introduced to Europe by the 17th century Portuguese.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"Pagoda\" توسط پرتغالی ها در قرن هفدهم به اروپا معرفی شد
[ترجمه گوگل]کلمه 'Pagoda' به اروپا توسط قرن هفدهم پرتغالی معرفی شد
7. The pagoda tilts to the east.
[ترجمه ترگمان]pagoda به سمت شرق خم می شود
[ترجمه گوگل]بتکده به سمت شرق میرود
8. An ancient pagoda frowns on the mountainside.
[ترجمه ترگمان]یک pagoda باستانی در دامنه کوه اخم می کند
[ترجمه گوگل]یک بتکده باستانی در کوهستان
9. A high pagoda rises behind our house.
[ترجمه ترگمان]یک pagoda بلند پشت خانه ما بالا می اید
[ترجمه گوگل]یک بشقاب پرنده در پشت خانه ما بالا می رود
10. He just went to the pagoda until he met some one who spoke his dialect.
[ترجمه ترگمان]فقط تا زمانی که با کسی آشنا شد به the رفت
[ترجمه گوگل]او فقط به بتکده رفت تا زمانی که ملاقات با کسی که گفتار خود را گفت
11. There is no dividing line between the pagoda and life outside.
[ترجمه ترگمان]هیچ خط جداکننده بین the و زندگی بیرون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ شکاف میان بتکده و زندگی در خارج وجود ندارد
12. The very sight of the Yanan Pagoda pleased us beyond description.
[ترجمه ترگمان]دیدن این منظره برای ما خیلی جالب بود
[ترجمه گوگل]بسیار دیدنی از بتمن یانان ما را فراتر از توصیف خوشحال کرد
13. The pagoda has a base of heptagon.
[ترجمه ترگمان]The base دارد
[ترجمه گوگل]بتکده دارای پایه هشت ضلعی است
14. Pagoda was originally white, but was painted red during the cultural revolution.
[ترجمه ترگمان]Pagoda در اصل سفید بود، اما در دوران انقلاب فرهنگی رنگ قرمز داشت
[ترجمه گوگل]بتکده در اصل سفید بود اما در طول انقلاب فرهنگی قرمز رنگ بود
15. Zheng has developed his own management strategy which he calls "pagoda structure management".
[ترجمه ترگمان]ژنگ نیز استراتژی مدیریتی خود را توسعه داده است که او آن را \"مدیریت ساختار pagoda\" می نامد
[ترجمه گوگل]ژنگ استراتژی مدیریتی خود را که او 'ساختار مدیریت بتکده' نامیده است، توسعه داده است