کلمه جو
صفحه اصلی

tabor


معنی : طبل، طبله، تنبور، دمبک، تبیره، تبیره زدن، تنبور زدن
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی: تبیر)، طبل کوچک، کوس کوچک، دهل

انگلیسی به فارسی

دمبک، تبیره، تنبور، طبل، تنبور زدن، تبیره زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small drum, formerly hung from the neck of a pipe or fife player and used to provide rhythmic accompaniment.

• mountain in northern israel
small drum formerly played to accompany a fife or pipe (also tabour)

مترادف و متضاد

طبل (اسم)
drum, tom-tom, tambourine, tympan, tabor, tambour, tatoo

طبله (اسم)
tabor, little drum, small tray

تنبور (اسم)
tabor, tambour

دمبک (اسم)
tabor

تبیره (اسم)
tabor

تبیره زدن (فعل)
tabor

تنبور زدن (فعل)
tabor

جملات نمونه

1. The countryside south of Tabor is mainly cereal-growing, dotted here and there with little lakes.
[ترجمه ترگمان]ییلاقات اطراف Tabor عمدتا غلات در حال رشد است که در اینجا و آنجا با دریاچه های کوچکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]حومه جنوب تابور عمدتا غلات است، در اینجا و آنجا با دریاچه های کوچکی قرار دارد

2. The villages on the road for Tabor looked less dilapidated than Prague.
[ترجمه ترگمان]دهکده ها در جاده for از پراگ کم تر به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]روستاها در جاده Tabor کمتر از پراگ به نظر می رسیدند

3. On the outskirts of Tabor there were long rows of multi-storey apartment blocks of an extraordinary ugliness; many flats looked empty.
[ترجمه ترگمان]در حومه of ردیفی از ساختمان های چندین طبقه، چند ساختمان مختلف از زشتی عجیب و غریب دیده می شد؛ بسیاری از خانه ها خالی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]در حومه تابور ردیف های طولانی از بلوک های چند طبقه ای از زشتی فوق العاده وجود داشت؛ بسیاری از آپارتمان ها خالی شده اند

4. Tabor re - appears in history no more as a stone quarry but as a pagan sanctuary.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ، در تاریخ به عنوان یک پناه گاه سنگی به نظر می رسد، بلکه به عنوان یک پناه گاه کافر
[ترجمه گوگل]Tabor دوباره در تاریخ به نظر می رسد نه به عنوان یک معدن سنگ اما به عنوان یک پناهگاه بت پرستان

5. From 1942 - 1944 the summit of Tabor served as a training camp for Polish soldiers.
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴، اجلاس of به عنوان یک اردوگاه آموزشی برای سربازان لهستانی خدمت کرد
[ترجمه گوگل]از 1942 تا 1944 اجلاس تابور به عنوان یک اردوگاه آموزشی برای سربازان لهستان خدمت کرد

6. So Barak went down from mount Tabor, and ten thousand men after him.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب Barak از کوه tabor پیاده شدند و ده هزار نفر پس از او رفتند
[ترجمه گوگل]باراک از کوه تبور پایین آمد و ده هزار مرد بعد از او

7. So Barak went down from Mount Tabor with ten thousand men after him.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب Barak با ده هزار مرد پس از او از کوه tabor پائین آمد
[ترجمه گوگل]بنابراین باراک از کوه تبور با ده هزار مرد پس از او بیرون رفت

8. Tabor took on the air of a knight of old.
[ترجمه ترگمان]tabor به شکل شوالیه پیر درآمده بود
[ترجمه گوگل]تابور در هوا یک شوالیه قدیمی گرفت

9. Then they told Sisera that Barak the son of Abinoam had gone up to Mount Tabor.
[ترجمه ترگمان]سپس به Sisera گفتند که باراک پسر Abinoam به کوه Tabor رفته است
[ترجمه گوگل]سپس آنها به سیسرا گفتند که باراک، پسر ابینعام، به قبرستان تابور رفته است

10. And they showed Sisera that Barak the son of Abinoam was gone up to mount Tabor.
[ترجمه ترگمان]و آن ها نشان دادند که باراک پسر of برای سوار شدن به Tabor رفته است
[ترجمه گوگل]و آنها سیسرا را نشان دادند که باراک، پسر ابینعام، به سوی قبر تابور رفت

11. When they told Sisera that Barak son of Abinoam had gone up to Mount Tabor.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها به Sisera گفتند که پسر \"باراک\" از \"Abinoam\" به \"کوه Tabor\" رفته است
[ترجمه گوگل]هنگامی که به سیسرا گفتند که باراک پسر ابینعام به کوه تابور رسیده است

12. On the basis of this exegesis, the Theophany of Tabor turns out to be a Trinitarian event (cf. Mt 16f).
[ترجمه ترگمان]بر پایه این تفسیر، Theophany of Tabor به یک رویداد Trinitarian تبدیل می شود (ام ۱۶ f)
[ترجمه گوگل]بر اساس این تفسیر، فئودیه تابور به نظر می رسد یک واقعیت سه گانه (به معنی ماه 16f) است


کلمات دیگر: