کلمه جو
صفحه اصلی

obligor


معنی : بدهکار، مقروض
معانی دیگر : ضامن، متعهد، ملزم، مقرو­

انگلیسی به فارسی

بدهکار، متعهد، مقروض


متعهد، بدهکار، مقروض


انگلیسی به انگلیسی

• guarantor; person who receives an obligation (law); person who is obligated

دیکشنری تخصصی

[حقوق] متعهد، ضامن، بدهکار

مترادف و متضاد

بدهکار (اسم)
debtor, obligor, yielder

مقروض (اسم)
obligor

جملات نمونه

1. The obligor may exercise aaccretionst the assignee any right of set-off accessible to the obligor against the assignor up to the time notice of assignment was accustomed.
[ترجمه ترگمان]The ممکن است aaccretionst را در اختیار وکیل قرار دهد هر حقی برای دسترسی به the در برابر the تا زمانی که توجه به تکلیف معین شده باشد
[ترجمه گوگل]واجد شرایط ممکن است از حق برخورداری از حق تقدم برخوردار باشد که هر گونه حق تعویض در اختیار واجد شرایط در برابر تخصیص دهنده تا زمانی که اطلاع از تخصیص داده شده عادت کرده باشد

2. The obligee may assert against the new obligor all its rights to payment or other performance under the contract in account of the obligation transferred.
[ترجمه ترگمان]The ممکن است بر علیه obligor جدید تمام حقوق خود برای پرداخت یا عملکرد دیگر تحت قرارداد به حساب سپرده شده تاکید کند
[ترجمه گوگل]مأمور میتواند در برابر وفاداری جدید، تمامی حقوق خود را برای پرداخت و یا عملکرد دیگر تحت قرارداد در حساب تعهد منتقل کند

3. Intangibles: pledgor, amount, quantity, third party obligor, attached security interest, etc.
[ترجمه ترگمان]intangibles: pledgor، مقدار، کمیت، ثالث party، علایق امنیتی، و غیره
[ترجمه گوگل]دارایی های غیرمتعارف: وام دهنده، مبلغ، کمیت، شخص ثالث، صاحب ثروت، و غیره

4. "Surety" includes a guarantor or other secondary obligor.
[ترجمه ترگمان]\"Surety\" شامل یک ضامن یا دیگر obligor ثانویه می شود
[ترجمه گوگل]'ضمانت' حاوی ضمانت یا دیگر وام دهنده ثانویه است

5. Upon the application and justification of the divestiture obligor, the Ministry of Commerce may properly extend the time limit for ownership transfer, as the case may be.
[ترجمه ترگمان]به محض درخواست و توجیه the divestiture، وزارت بازرگانی ممکن است به خوبی محدوده زمانی را برای انتقال مالکیت تمدید کند، همانطور که ممکن است این مورد باشد
[ترجمه گوگل]پس از درخواست و توجیه واجد شرایط تقسیم، وزارت بازرگانی ممکن است به طور موقت ممکن است مدت زمان انتقال مالکیت را گسترش دهد

6. The obligee retains its claim against the obligor.
[ترجمه ترگمان]The ادعای خود را در برابر obligor حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]مأمور ادعای خود را علیه وام دهنده حفظ می کند

7. Until the obligor accepts a notice of the assignment from either the assignor or the assignee, it is absolved by paying the assignor.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که obligor یک اعلان مربوط به ماموریت یا وکیل را بپذیرد، از پرداخت the تبرئه می شود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که واجد شرایط دریافت اطلاع از تخصیص یا از تخصیص دهنده و یا وکیل، با پرداخت متقاضی آن را آزاد می کند

8. The new obligor may not exercise against the obligee any right of set-off available to the original obligor against the obligee.
[ترجمه ترگمان]The جدید ممکن است در برابر the هر حقی برای راه اندازی مجدد در برابر obligor اصلی در برابر obligee اعمال شود
[ترجمه گوگل]واجد شرایط جدید ممکن است در برابر مأمورین هیچ حقوقی را که در اختیار وام دهنده اصلی در برابر وکلای حقوقی در اختیار دارد، برپا کند

9. When the assignment is invalid, obligor has the right to restitute from assignee those obligor gives to the assignee and in theory the right is the claim of property right or unjust enrichment.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تکلیف نامعتبر است، obligor حق دارد از وکیلش به عنوان وکیل دفاع کند و در نظریه حق ادعای حق مالکیت یا غنی سازی ناعادلانه را داشته باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که وظیفه نامعتبر است، متقاضی حق دارد که از وکیل مجددی که وکیل به وکیل داده است بازپرداخت کند و در تئوری حق ادعای مالکیت یا غنی سازی غیرقانونی است

10. To some extent, obligor represents static safety, while assignee represents dynamic safety of dealing.
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، obligor بیانگر امنیت استاتیک است، در حالی که assignee نشان دهنده امنیت دینامیکی سر و کار است
[ترجمه گوگل]تا حدودی، واجد شرایط نشان دهنده ایمنی استاتیک است، در حالیکه نماینده نشان دهنده امنیت پویای خرید و فروش است

11. Normally, obligor can restitute only from the assignor if the creditor's right assigned doesn't exist or obligor revokes the contract.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، اگر طرف راست بستانکار برای این قرارداد وجود نداشته باشد یا obligor قرارداد را امضا کند، obligor می تواند فقط از the استفاده کند
[ترجمه گوگل]به طور معمول، متقاضی می تواند تنها از طرف تخصیص دهنده مجددا بازگردد، در صورتی که حق الزام آور بدهکار وجود نداشته باشد یا متعهد، قرارداد را لغو می کند

12. The obligor includes not only insurance applicant, but also its agent and the insured .
[ترجمه ترگمان]The نه تنها شامل متقاضی بیمه بلکه نماینده آن و بیمه نیز می شود
[ترجمه گوگل]متعهد شامل نه تنها متقاضی بیمه، بلکه نماینده آن و بیمه شده است

13. Article 219 Where the obligor has paid off the debts or the pledger has fulfilled the secured obligee's rights in advance, the pledgee shall return the pledged properties.
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۱۹ جایی که the پرداخت بدهی را پرداخت کرده یا the حقوق obligee را قبل از قبل انجام داده است، pledgee باید اموال وعده داده شده را بازگرداند
[ترجمه گوگل]ماده 219 در صورتی که وام دهنده از بدهی ها پرداخت کرده یا متعهد شده است که حقوق پیشگیرانه محرمانه را پیش از آن انجام داده باشد، متقاضی باید اموال متعهد را بازگرداند

14. The obligee may demand specific performance by the obligor under the contract or law.
[ترجمه ترگمان]obligee ممکن است تقاضای ویژه ای از جانب the تحت قرارداد یا قانون داشته باشند
[ترجمه گوگل]وام دهنده می تواند تقاضای خاصی را طبق قرارداد یا قانون تقاضا کند

15. The limitation interests after the expiration of the limitation period are allowed to freely manage by the obligor.
[ترجمه ترگمان]منافع محدود پس از انقضای دوره محدودیت مجاز است که آزادانه توسط the مدیریت شود
[ترجمه گوگل]منافع محدود پس از انقضای دوره محدودیت اجازه می دهد آزادانه توسط واجد شرایط مدیریت شود


کلمات دیگر: