کلمه جو
صفحه اصلی

rabblement


معنی : ازدحام، توده مردم پست
معانی دیگر : (نادر)، سر و صدا(ی اوباش)، جنجال، شلوغی

انگلیسی به فارسی

ازدحام، توده مردم پست


خرابکاری، ازدحام، توده مردم پست


مترادف و متضاد

ازدحام (اسم)
huddle, congestion, host, crowd, hurtle, press, swarm, throng, drove, hoi polloi, rabble, rabblement, turn-out, to-do

توده مردم پست (اسم)
rabble, rabblement, ragtag and bobtail, tag-rag and bobtail


کلمات دیگر: