کلمه جو
صفحه اصلی

haemorrhage


معنی : خون ریزی، خون ریزش، سیلان دم
معانی دیگر : خون روی، نزف الدم

انگلیسی به فارسی

خون روی ،خون ریزش ،نزف الدم


خونریزی، خون ریزی، خون ریزش، سیلان دم


انگلیسی به انگلیسی

• hemorrhage, profuse flow of blood
bleed heavily, suffer a haemorrhage
a haemorrhage is serious bleeding inside a person's body.
a haemorrhage of people or resources is a rapid loss of them from a group or a place, severely weakening its position.
if a group or a place is haemorrhaging, it is losing people or resources rapidly and is becoming weak.

مترادف و متضاد

خون ریزی (اسم)
insult, bleeding, bloodshed, hemorrhage, haemorrhage, carnage, bloodbath, blood stroke, slaughter, bloody flux, massacre

خون ریزش (اسم)
hemorrhage, haemorrhage, flux

سیلان دم (اسم)
hemorrhage, haemorrhage

جملات نمونه

1. The higher salaries paid overseas have caused a haemorrhage of talent from this country.
[ترجمه ترگمان]حقوق های بالاتر پرداختی در خارج از کشور باعث ایجاد خونریزی از این کشور شده است
[ترجمه گوگل]حقوق بالاتر در خارج از کشور باعث خونریزی استعدادی از این کشور شده است

2. He died of a massive brain haemorrhage .
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر یه تومور مغزی شدید مرد
[ترجمه گوگل]او از خونریزی عظیم مغزی جان خود را از دست داد

3. The patient died from acute cerebral haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]بیمار از خونریزی شدید جان سپرد
[ترجمه گوگل]بیمار از خونریزی حاد مغزی فوت کرد

4. The injured were checked for any signs of haemorrhage or shock.
[ترجمه ترگمان]زخمیان برای هر نشانه ای از خونریزی یا شوک بررسی شدند
[ترجمه گوگل]زخمی ها به علت علائم خونریزی یا شوک مورد بررسی قرار گرفتند

5. The company is desperate to halt the haemorrhage of skilled staff.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ناامیدانه تلاش می کند که خونریزی کارکنان ماهر را متوقف کند
[ترجمه گوگل]این شرکت ناامید است تا خونریزی کارکنان ماهر را متوقف کند

6. He said the move would definitely stem the haemorrhage of talent and enterprise from the colony.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این حرکت قطعا خونریزی استعداد و سرمایه گذاری از کلنی را ریشه کن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که حرکت قطعا سبب خونریزی استعداد و سرمایه گذاری از مستعمره خواهد شد

7. If this is left untreated, one can actually haemorrhage to death.
[ترجمه ترگمان]اگر این مورد درمان نشده باقی بماند، می توان در حقیقت خونریزی کرد
[ترجمه گوگل]در صورتی که این درمان باقی بماند، در واقع می تواند خونریزی شود

8. After the operation she started to haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]بعد از عملیاتی که شروع به خونریزی کرد
[ترجمه گوگل]پس از عمل او خونریزی شروع شد

9. We have seen a haemorrhage of jobs from the region.
[ترجمه ترگمان]ما شاهد خونریزی در منطقه بودیم
[ترجمه گوگل]شاهد یک خونریزی شغلی از منطقه بوده ایم

10. Poor working conditions have led to a steady haemorrhage of qualified teachers from our schools.
[ترجمه ترگمان]شرایط کاری ضعیف منجر به خونریزی شدید معلمان واجد شرایط از مدرسه ما شده است
[ترجمه گوگل]شرایط نامناسب کار منجر به خونریزی دائمی معلمان واجد شرایط از مدارس ما شده است

11. Twelve hours later she suffered a massive brain haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]دوازده ساعت بعد، او از یک مغز بزرگ مغزی رنج می برد
[ترجمه گوگل]دوازده ساعت بعد او به خونریزی گسترده مغزی مبتلا شد

12. The cause of death was a cerebral haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]علت مرگ مغزی است
[ترجمه گوگل]علت مرگ خونریزی مغزی بود

13. Endoscopic stigmata of recent haemorrhage allow the identification of lesions with a high risk of rebleeding.
[ترجمه ترگمان]endoscopic stigmata از haemorrhage اخیر امکان شناسایی ضایعات با ریسک بالای of را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]Stigmata اندوسکوپی از خونریزی اخیر سبب شناسایی ضایعات با خطر بالا آمدن خونریزی می شود

14. Haemorrhage is usually immediate but it can occasionally be a late complication.
[ترجمه ترگمان]haemorrhage معمولا فوری است اما گاهی می تواند یک مشکل بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]خونریزی معمولا فوری است اما گاهی اوقات عوارض دیرین است

پیشنهاد کاربران

- ریزش مخاطب ( شبکه تلویزیونی )
- از دست دادن شمار زیادی از مشتریان ( کمپانی یا شرکت )


کلمات دیگر: