1. The higher salaries paid overseas have caused a haemorrhage of talent from this country.
[ترجمه ترگمان]حقوق های بالاتر پرداختی در خارج از کشور باعث ایجاد خونریزی از این کشور شده است
[ترجمه گوگل]حقوق بالاتر در خارج از کشور باعث خونریزی استعدادی از این کشور شده است
2. He died of a massive brain haemorrhage .
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر یه تومور مغزی شدید مرد
[ترجمه گوگل]او از خونریزی عظیم مغزی جان خود را از دست داد
3. The patient died from acute cerebral haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]بیمار از خونریزی شدید جان سپرد
[ترجمه گوگل]بیمار از خونریزی حاد مغزی فوت کرد
4. The injured were checked for any signs of haemorrhage or shock.
[ترجمه ترگمان]زخمیان برای هر نشانه ای از خونریزی یا شوک بررسی شدند
[ترجمه گوگل]زخمی ها به علت علائم خونریزی یا شوک مورد بررسی قرار گرفتند
5. The company is desperate to halt the haemorrhage of skilled staff.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ناامیدانه تلاش می کند که خونریزی کارکنان ماهر را متوقف کند
[ترجمه گوگل]این شرکت ناامید است تا خونریزی کارکنان ماهر را متوقف کند
6. He said the move would definitely stem the haemorrhage of talent and enterprise from the colony.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این حرکت قطعا خونریزی استعداد و سرمایه گذاری از کلنی را ریشه کن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که حرکت قطعا سبب خونریزی استعداد و سرمایه گذاری از مستعمره خواهد شد
7. If this is left untreated, one can actually haemorrhage to death.
[ترجمه ترگمان]اگر این مورد درمان نشده باقی بماند، می توان در حقیقت خونریزی کرد
[ترجمه گوگل]در صورتی که این درمان باقی بماند، در واقع می تواند خونریزی شود
8. After the operation she started to haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]بعد از عملیاتی که شروع به خونریزی کرد
[ترجمه گوگل]پس از عمل او خونریزی شروع شد
9. We have seen a haemorrhage of jobs from the region.
[ترجمه ترگمان]ما شاهد خونریزی در منطقه بودیم
[ترجمه گوگل]شاهد یک خونریزی شغلی از منطقه بوده ایم
10. Poor working conditions have led to a steady haemorrhage of qualified teachers from our schools.
[ترجمه ترگمان]شرایط کاری ضعیف منجر به خونریزی شدید معلمان واجد شرایط از مدرسه ما شده است
[ترجمه گوگل]شرایط نامناسب کار منجر به خونریزی دائمی معلمان واجد شرایط از مدارس ما شده است
11. Twelve hours later she suffered a massive brain haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]دوازده ساعت بعد، او از یک مغز بزرگ مغزی رنج می برد
[ترجمه گوگل]دوازده ساعت بعد او به خونریزی گسترده مغزی مبتلا شد
12. The cause of death was a cerebral haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]علت مرگ مغزی است
[ترجمه گوگل]علت مرگ خونریزی مغزی بود
13. Endoscopic stigmata of recent haemorrhage allow the identification of lesions with a high risk of rebleeding.
[ترجمه ترگمان]endoscopic stigmata از haemorrhage اخیر امکان شناسایی ضایعات با ریسک بالای of را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]Stigmata اندوسکوپی از خونریزی اخیر سبب شناسایی ضایعات با خطر بالا آمدن خونریزی می شود
14. Haemorrhage is usually immediate but it can occasionally be a late complication.
[ترجمه ترگمان]haemorrhage معمولا فوری است اما گاهی می تواند یک مشکل بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]خونریزی معمولا فوری است اما گاهی اوقات عوارض دیرین است