کلمه جو
صفحه اصلی

dampness


معنی : رطوبت، نم، نمسازی
معانی دیگر : نمناکی

انگلیسی به فارسی

نمناکی، رطوبت، نم


مرطوب کننده، رطوبت، نم، نمسازی


انگلیسی به انگلیسی

• moistness, humidity, wetness

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نم - رطوبت - تری

مترادف و متضاد

رطوبت (اسم)
damp, wet, spit, moisture, humidity, dampness

نم (اسم)
weep, moisture, humidity, dampness

نمسازی (اسم)
dampness

جملات نمونه

1. dampness
نمناکی،رطوبت،نم

2. The window was warped by the dampness and it wouldn't shut.
[ترجمه علیرضا] پنجره با رطوبت پوشیده شده بود ( رطوبتی شده بود ) و بستع نمی شد
[ترجمه ترگمان]پنجره با رطوبت پیچ وتاب می خورد و بسته نمی شد
[ترجمه گوگل]پنجره مرطوب شد و آن را بسته نمی شد

3. It's the dampness in the air that is bad for your lungs.
[ترجمه m.j.r.t] این رطوبت در هوا است که برای ریه های شما بد است
[ترجمه ترگمان]این رطوبت هوایی است که برای شش های شما بد است
[ترجمه گوگل]این مرطوب در هوا است که برای ریه های شما بد است

4. There is some evidence of dampness or condensation in the basement.
[ترجمه ترگمان]شواهدی از رطوبت یا رطوبت توی زیرزمین هست
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رطوبت و یا تراکم در زیرزمین

5. To avoid dampness, air the room regularly.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از رطوبت اتاق به طور مرتب از اتاق استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خشکسالی، اتاق را به طور منظم ببندید

6. The tins had to be kept away from dampness.
[ترجمه ترگمان]قوطی را از رطوبت دور نگه داشته بودند
[ترجمه گوگل]قوطی ها بایستی از مرطوب نگه داشته شوند

7. The dampness of the climate decayed the books and clothes.
[ترجمه ترگمان]رطوبت هوا، کتاب ها و لباس ها را فاسد می کرد
[ترجمه گوگل]مرطوب بودن آب و هوا، کتاب ها و لباس ها را از بین می برد

8. At times the general dampness became so pervasive that you failed to notice.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، رطوبت کلی چنان فراگیر شد که متوجه نشد
[ترجمه گوگل]در بعضی اوقات مرطوب کننده های عمیق به نظر می رسید

9. Size, the presence of steep stairs, dampness, and difficulty to heat, may mean that property is inappropriate.
[ترجمه ترگمان]اندازه، حضور پله ها شیب دار، رطوبت و دشواری گرما، ممکن است به این معنی باشد که دارایی نامناسب است
[ترجمه گوگل]اندازه، حضور پله های شیب دار، رطوبت و گرمای سخت، به این معنی است که اموال نامناسب است

10. It enveloped Sylvie, chilled the dampness of her forehead, calmed the fever which had brought her here.
[ترجمه ترگمان]سیلوی، در حالی که رطوبت پیشانی اش را خیس می کرد، تب را که او را به اینجا آورده بود آرام کرد
[ترجمه گوگل]این سیلوی را پوشانده بود، مرطوب پیشانی او را خنک کرد، تب را که او را در اینجا آورده بود، آرام کرد

11. Mastic asphalt is impervious to water or dampness, vermin-proof, non-toxic and odourless after laying.
[ترجمه ترگمان]آسفالت mastic در برابر آب و رطوبت، کرم حشره، ضد سمی و odourless پس از تخم گذاری مقاوم است
[ترجمه گوگل]آسفالت آسفالتی برای آب و یا رطوبت، ضد حشره کش، غیر سمی و بی بو بعد از تخمگذار نامناسب است

12. The stems were wet and she felt the dampness seeping through her woollen gloves.
[ترجمه ترگمان]ساقه خیس بود و احساس می کرد که رطوبت در دستکش های پشمی او نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]ساقه ها مرطوب بود و او احساس می کرد که مرطوب شدن از طریق دستکش های پشمی او از بین می رود

13. Instead, because I know it is cool dampness on rising mists through brilliant foliage, it looks very soothing and friendly.
[ترجمه ترگمان]در عوض، چون می دانم که رطوبت هوا در حال افزایش مه از میان شاخ و برگ های درخشان است، بسیار آرامش بخش و دوستانه به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در عوض، چون من می دانم که مرطوب خنک کننده در دود در حال افزایش است از طریق شاخه های درخشان، به نظر می رسد بسیار آرام بخش و دوستانه است

14. Two researchers drew their conclusions from a survey of a week's complaints about dampness at five local authorities.
[ترجمه ترگمان]دو محقق نتایج خود را از بررسی شکایات یک هفته ای در مورد رطوبت ۵ تن از مقامات محلی به دست آوردند
[ترجمه گوگل]دو محقق نتیجه گیری خود را از یک نظرسنجی از شکایت های یک هفته در مورد رطوبت در پنج مقام محلی استخراج کردند

15. The ground was covered with soft green sphagnum moss, and the dampness here did not permit the growth of hardwoods.
[ترجمه ترگمان]زمین پوشیده از خزه سبز رنگ بود و رطوبت در اینجا به رشد of اجازه نمی داد
[ترجمه گوگل]زمین با قارچ سبز اسفناک سبز پوشیده شده بود و مرطوب در این جا رشد و نمو جنگل را اجازه نداد


کلمات دیگر: