کلمه جو
صفحه اصلی

paddy


معنی : ایرلندی، مزرعه شالیکاری، برنج اسیاب نکرده
معانی دیگر : برنج آسیاب نکرده، برنج نکوبیده، شلتوک، شالی، شالیزار، مزرعه ی برنج، شلتوک زار، پالیز برنج، کرت برنج (rice paddy هم می گویند)، (زننده) ایرلندی

انگلیسی به فارسی

برنج اسیاب نکرده، مزرعه شالیکاری، ایرلندی


دستمال مرطوب، مزرعه شالیکاری، برنج اسیاب نکرده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Paddies
• : تعریف: (slang; often derogatory) an Irishman.

• rice in a husk; rice field; temper (informal)
a paddy or a paddy field is a flooded field that is used for growing rice.

مترادف و متضاد

ایرلندی (اسم)
irish, irishman, paddy

مزرعه شالیکاری (اسم)
paddy, paddy field

برنج اسیاب نکرده (اسم)
paddy

جملات نمونه

1. Paddy spotted Mary Ann and gave her a cheery wave.
[ترجمه ترگمان]پدی ماری آن را دید و یک موج شاد به او داد
[ترجمه گوگل]Paddy مری Ann را دید و موجی شاد را به او داد

2. The soldiers were bellying through the rice paddy.
[ترجمه ترگمان]سربازان از میان برنج به داخل شکم می دادند
[ترجمه گوگل]سربازان از طریق برنج برنج فرو ریختند

3. His second son, Paddy, had gone to live in Canada.
[ترجمه ترگمان]پسر دومش، پدی که در کانادا زندگی کرده بود
[ترجمه گوگل]پسر دومش، پدی، در کانادا زندگی می کرد

4. There's no need to get into such a paddy.
[ترجمه ترگمان]احتیاجی به این کار نیست
[ترجمه گوگل]نیازی نیست که به چنین کاسه ای برسد

5. She adored Paddy but he didn't treat her well.
[ترجمه ترگمان]پدی را می پرستید، اما با او خوب رفتار نمی کرد
[ترجمه گوگل]او پدی را تحسین کرد اما او با او رفتار نکرد

6. There's no need to get in/into a paddy.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیازی به سوار شدن \/ به یک paddy وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ نیازی به وارد شدن به یک دستکش نیست

7. The musicians burst into a rousing rendition of "Paddy Casey's Reel".
[ترجمه ترگمان]نوازندگان با شنیدن صدای خفه پدی کیسی از نو شروع به خواندن کردند
[ترجمه گوگل]موسیقیدانان به یک تجدید نظر از 'حلقه پدسی کیسی' سرازیر شدند

8. The building of irrigation systems and paddy fields is costly in terms of time and effort.
[ترجمه ترگمان]ساخت سیستم های آبیاری و مزارع برنج از نظر زمان و تلاش پرهزینه است
[ترجمه گوگل]احداث سیستم های آبیاری و مزارع برنج از لحاظ زمان و تلاش پرهزینه است

9. The bullets sent up muddy geysers from the paddy water as they raged toward the group.
[ترجمه ترگمان]گلوله های توپ geysers را از روی آب برنج بیرون آوردند و به سوی گروه هجوم بردند
[ترجمه گوگل]گلوله ها از آب آبشاری به جیزرهای سبز ارسال می شود، زیرا آنها به سمت گروه خشمگین شده اند

10. It had been an honest mistake, though, the paddy wagon men believing he was dead or dying.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این یک اشتباه صادقانه بود، ولی کارگران خیال می کردند که او مرده یا مرده
[ترجمه گوگل]با این حال، اشتباه صادقانه، مردانی با وسواس متحرک معتقد بودند که او مرده یا مرده است

11. We gathered around a paddy dike and exchanged greetings and impressions.
[ترجمه ترگمان]دور یک سد paddy جمع شدیم و احوال پرسی و impressions را رد و بدل کردیم
[ترجمه گوگل]ما در اطراف یک قایق سواری جمع شده و تبریک می گوییم و تبریک می گوییم

12. As we flared, spray from the rice paddy swirled around us.
[ترجمه ترگمان]همان طور که سر تکان می دادیم، از روی برنج و برنجی که در اطراف ما می چرخید، اسپری می زدیم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما گند زد، اسپری از برنج برنج چرخان در اطراف ما

13. The paddy fields have turned a feathery yellow.
[ترجمه ترگمان]مزارع پدی مثل گچ سفید شده بودند
[ترجمه گوگل]زمینه های خرچنگی زرد پر شده است

14. Tho had gone to the edge of the paddy, and had scooped some water into his helmet.
[ترجمه ترگمان]Tho به لبه the رفته بود و مقداری آب در کلاهش ریخته بود
[ترجمه گوگل]Tho به لبه بالش رسیده بود، و برخی از آب به کلاه خود را برداشت

پیشنهاد کاربران

irregular paddies
چریک های ایرلندی

مزارع شالیکاری، شالیزار


کلمات دیگر: