کلمه جو
صفحه اصلی

back out


معنی : عدول کردن
معانی دیگر : 1- کناره گیری کردن، جا زدن، کنار رفتن 2- عهد شکنی کردن

انگلیسی به فارسی

عقب افتادن، عدول کردن


پشت‌ورو کردن وسیله‌ای از فاصله‌ی محدود


دبه کردن، جا زدن


انگلیسی به انگلیسی

• withdraw, pull back

مترادف و متضاد

Synonyms: avoid, back down, back pedal, beg off, blow it off, cancel, chicken out, cop out, get cold feet, give up, go back on, recant, renege, resign, scratch, shy from, surrender, throw in the towel, weasel out, welsh, wiggle out, worm out


Withdraw from something one has agreed to do


Undo a change


عدول کردن (فعل)
swerve, dodge, obviate, avoid, elude, shirk, back out, backtrack, deviate, weasel, flinch, skive

Reverse a vehicle from a confined space, withdraw


جملات نمونه

1. I stood in the driveway and watched him back out and pull away.
[ترجمه ترگمان]من در راه ماشین رو ایستادم و او را تماشا کردم که عقب رفت و بیرون آمد
[ترجمه گوگل]من در راهپیمایی ایستاده بودم و به او نگاه می کردم و دور می کردم

2. You agreed to come. You can't back out now!
[ترجمه ترگمان]تو قبول کردی که بیای حالا نمی توانی عقب بکشی!
[ترجمه گوگل]تو قبول کردی شما نمی توانید به عقب بر گردیم

3. She could not, in good conscience, back out on her deal with him.
[ترجمه ترگمان]با وجدان راحت نمی توانست با او کنار بیاید
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست، با وجدان خوب، با او درگیر شود

4. It is too late to back out of the deal.
[ترجمه ترگمان]دیگه خیلی دیر شده که از قرارمون سر در بیاریم
[ترجمه گوگل]دیر به عقب رفته است

5. It's too late to back out now.
[ترجمه ترگمان]الان دیگه خیلی دیر شده
[ترجمه گوگل]اکنون خیلی دیر شده است

6. He put his back out lifting the crates.
[ترجمه ترگمان]هری صندوق را باز کرد
[ترجمه گوگل]او از پشت صندلی ها بلند شد

7. You can't back out of it.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی از آن خلاص بشوی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از آن خارج شوید

8. Everything's arranged. It's too late to back out now.
[ترجمه محمدرضا شریفی] همه چیز ترتیب داده شده، برای کنار کشیدن خیلی دیر است
[ترجمه ترگمان]همه چیز مرتب است الان دیگه خیلی دیر شده
[ترجمه گوگل]همه چیز مرتب شده است اکنون خیلی دیر شده است

9. You promised to help - you mustn't back out now.
[ترجمه ترگمان]تو قول دادی که کمک کنی
[ترجمه گوگل]شما وعده داده اید که به شما کمک کند - اکنون نباید به عقب برگردید

10. The government is trying to back out of its commitment to reduce pollution.
[ترجمه ترگمان]دولت می کوشد تا از تعهد خود برای کاهش آلودگی خودداری کند
[ترجمه گوگل]دولت در تلاش است تا از تعهد خود برای کاهش آلودگی جلوگیری کند

11. The old man belted a few and went back out into the cold.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد چند زنگ به کمرش بست و به طرف سرما برگشت
[ترجمه گوگل]پیرمرد چند کمربند و به سمت سرما رفت

12. She went back out into the daylight.
[ترجمه ترگمان]به روشنایی روز بازگشت
[ترجمه گوگل]او به نور روز بازگشت

13. I gave her a lift back out to her house.
[ترجمه ترگمان]او را به طرف خانه او برگرداندم
[ترجمه گوگل]من او را به خانه او فرستادم

14. There's still time to back out of selling the house.
[ترجمه ترگمان]هنوز وقت دارد که از فروش خانه بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]هنوز هم زمان برای فروش خانه نیست

15. We're in too deep to back out.
[ترجمه ترگمان]ما خیلی deep که برگردیم بیرون
[ترجمه گوگل]ما در حال عقب رفتن هستیم

پیشنهاد کاربران

بر هم زدن ، لغو کردن

برگشتن - عقب رفتن ( اتومبیل )

انصراف دادن
withdraw from a commitment

شونه خالی کردن

دبه کردن

کنار کشیدن، جا زدن، میدون را خالی کردن ( میدون جنگ، مبارزه، مسابقه و . . . ) ، جیم شدن


کلمات دیگر: