1. I rode bareback to the paddock.
[ترجمه ترگمان]بی زین به چراگاه رفتم
[ترجمه گوگل]من بی رحم به لندن رانندگی کردم
2. Vaulting the stile, he headed diagonally across the paddock.
[ترجمه ترگمان]از پله نرده رد شد و به طور مورب از چراگاه رد شد
[ترجمه گوگل]او را در آغوش کشیدم، او به طور مورب در سرتاسر پدوک رهبری کرد
3. The family kept horses in the paddock in front of the house.
[ترجمه ترگمان]خانواده در چراگاه جلو خانه اسب ها را نگهداری می کردند
[ترجمه گوگل]این خانواده در مقابل خانه نگهداری اسب ها را داشت
4. He keeps horses in a paddock behind his house.
[ترجمه ترگمان]اسب ها را در چراگاه پشت خانه اش نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او اسب ها را در پشت سر خود نگه می دارد
5. Space on the ground in the narrow paddock is limited by strictly enforced rules.
[ترجمه ترگمان]فضایی بر روی زمین در محوطه باریک با قوانین اکید محدود شده است
[ترجمه گوگل]فضا در زمین در لبه باریک محدود شده توسط قوانین به شدت اجرا می شود
6. A small group of horses in a paddock, perhaps three or four individuals, is more satisfactory than a large group.
[ترجمه ترگمان]یک گروه کوچک از اسب ها در یک چراگاه، شاید سه یا چهار نفر، از یک گروه بزرگ موفق تر است
[ترجمه گوگل]گروه کوچکی از اسب ها در یک ردیف، شاید سه یا چهار نفر، از یک گروه بزرگ رضایت بخش تر است
7. When I put her in a small paddock while I muck out, she licks the soil for about ten minutes.
[ترجمه ترگمان]وقتی که من او را در یک چراگاه کوچک قرار می دهم، در حالی که تف می کنم، برای ده دقیقه خاک را خیس می کند
[ترجمه گوگل]وقتی او را در یک ردیف کوچکی قرار دادم، در حالی که من بیرون می ریزم، زمین را حدود ده دقیقه خالی می کند
8. Pretty Polly attracts admiration in the paddock.
[ترجمه ترگمان]خاله جان پولی در چراگاه تحسین می کند
[ترجمه گوگل]زیبا پولی جذابیت را در لندن جذب می کند
9. Or the paddock, to be precise.
[ترجمه ترگمان]یا چراگاه، دقیق بودن
[ترجمه گوگل]یا دندانه دار، دقیق است
10. Back in the paddock he was greeted by a stream of expletives.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که در چراگاه به او سلام و تعارف کرد، با stream و expletives به او سلام و تعارف کرد
[ترجمه گوگل]او در پشت پرده قرار گرفت و او را با یک جریان انعکاس پذیرفت
11. At the top end of the paddock Arkle haughtily stares into the distance.
[ترجمه ترگمان]در انتهای چراگاه، با تکبر به دوردست خیره می شود
[ترجمه گوگل]در انتهای بالایی لگد باران به دور از چشم میچرخد
12. A yard or very small paddock is ideal for the task.
[ترجمه ترگمان]یک حیاط یا چراگاه بسیار کوچک برای این کار ایده آل است
[ترجمه گوگل]یک حیاط یا یک حیاط کوچک بسیار مناسب برای این کار است
13. A new pit and paddock complex the circuit is also being proposed.
[ترجمه ترگمان]یک گودال جدید و محوطه چراگاه جدید نیز پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]این مدار نیز پیشنهاد شده است
14. Cost cutting has been the talk of the paddock for years, with apparently mixed results.
[ترجمه ترگمان]چند سال است که قطع هزینه، با نتایج ترکیبی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]برش هزینه شده است بحث از paddock برای سال ها، با ظاهرا نتایج مخلوط شده است
15. Intense speculation in the Magny-Cours paddock suggests that the energy drink outfit's A-team, Red Bull Racing, has already decided to replace David Coulthard with Vettel for next season.
[ترجمه ترگمان]گمانه زنی های شدیدی در \"Magny - Cours\" حاکی از آن است که تیم نوشیدن بول ریسینگ (Red Bull Racing)، پیش از این تصمیم به جایگزینی دیوید Coulthard با Vettel برای فصل بعد گرفته است
[ترجمه گوگل]گمانه زنی های شدید در Magny-Cours paddock نشان می دهد که تیم A-team نجات انرژی، Red Bull Racing، قبلا تصمیم گرفته است که دیوید Coulthard را با Vettel برای فصل آینده جایگزین کند