1. "we will see!" was his laconic answer
پاسخ کوتاه او این بود: ((خواهیم دید!))
2. Usually so laconic in the office, Dr. Lahey seemed less guarded, more relaxed.
[ترجمه ترگمان]معمولا در دفتر کار کوتاهی می کردند، دکتر Lahey کم تر از او مراقبت می کرد، آرام تر می نمود
[ترجمه گوگل]دکتر لائی به طور معمول در دفتر بسیار لاغر به نظر می رسید کمتر محافظت می شود، آرام تر
3. Hunt's laconic expertise provided a perfect counterpoint to Walker's high-octane delivery.
[ترجمه ترگمان]مهارت laconic هانت، نقطه مقابل را برای تحویل اکتان بالا فراهم می کرد
[ترجمه گوگل]تخصص لاکونیک هانت یک قرارداد عالی برای تحویل اکتان بالا با واکر را فراهم کرد
4. She had a laconic wit.
[ترجمه ترگمان]او از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بود
[ترجمه گوگل]او شوخ طبعی داشت
5. More importantly, it reflects his laconic style, and what was going on under the surface: X died last Sunday.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این سبک بیانگر سبک laconic، و آنچه در زیر آن قرار داشت، روز یکشنبه گذشته درگذشت
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، آن را نشان می دهد سبک لاکونیک خود را، و آنچه که در زیر سطح رفتن: X فوت در یکشنبه گذشته است
6. The manner is laconic yet earnest.
[ترجمه ترگمان]این رفتار بسیار جدی و مختصر است
[ترجمه گوگل]این شیوه لاکون است اما هنوز هم صادق است
7. Both depictions, as laconic and witty as Degas can be, show Cassatt engaged in passive and typically feminine pastimes.
[ترجمه ترگمان]هر دو ترسیم، به همان اندازه که Degas و witty هستند، نشان می دهند که کست درگیر فعالیت های منفعلانه و معمولا زنانه است
[ترجمه گوگل]هر دو تصویر، به عنوان لاکون و عجیب و غریب به عنوان دگا می تواند، نشان می دهد Cassatt درگیر در منزل منفعل و به طور معمول زنانه است
8. If you can readily interpret all this laconic shorthand you are either a well-tried collector or an extraordinarily apt pupil.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید به راحتی تمام این تندنویسی را تفسیر کنید، یا یک جمع کننده کامل آزموده شده یا یک شاگرد بسیار مناسب هستید
[ترجمه گوگل]اگر شما به راحتی می توانید تمام این اختصار لکونیک را تفسیر کنید، شما هم یک گردآورنده خوب و یا دانش آموز فوق العاده مناسب است
9. The laconic Joey Ramone rarely spoke.
[ترجمه ترگمان]کم حرف می زد و کم تر حرف می زد
[ترجمه گوگل]جوی Ramone لاکونیک به ندرت صحبت کرد
10. Chester, the mild and laconic prematurely bald guy.
[ترجمه ترگمان]چس تر، رفتار ملایم و کوتاهی که قبل از موعد مقرر شده بود
[ترجمه گوگل]چستر، مرد خزدار خفیف و لاکتوپاتی زودرس
11. But there was nothing laconic about his mind, which was known to tick over like a well-oiled clock.
[ترجمه ترگمان]اما چیزی در ذهنش نبود که مثل یک ساعت روغن کاری شده باشد
[ترجمه گوگل]اما در مورد ذهنش چیزی نبود که به نظر می رسید مانند یک ساعت به خوبی پوشیده شده بود
12. Gregory's account of what actually happened is laconic in the extreme.
[ترجمه ترگمان]به عقیده گرگوری، آنچه در واقع کم و بیش اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]حساب گرگوری از آنچه در واقع رخ داده است، در حد شدید لاکتون است
13. This design has the advantage of having a laconic structure and economizing the hardware resource.
[ترجمه مهدیار] این طراحی دارای مزیت داشتن یک ساختار مختصر و فشرده و صرفه جویی در منابع ( تجهیزات ) سخت افزاری است.
[ترجمه ترگمان]این طراحی دارای مزیت داشتن یک ساختار laconic و صرفه جویی در منابع سخت افزاری است
[ترجمه گوگل]این طرح مزیت داشتن ساختار لاکونیک و صرفه جویی در منابع سخت افزاری است