کلمه جو
صفحه اصلی

jackpot


معنی : برنده تمام پولها، جوایز رویهم انباشته
معانی دیگر : (پوکر و غیره) بانک، کاسه، (در ماشین های قمار و غیره) جایزه ی بزرگ، پول انباشته شده، برد کلان، جک پات، دربازی پوکر پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن، میسازد

انگلیسی به فارسی

برنده تمام پولها، جوایز رویهم انباشته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: hit the jackpot
(1) تعریف: stakes that accumulate until they are won, esp. in poker.
مشابه: pool, pot, stake

(2) تعریف: the largest or final prize in a game or contest.
مشابه: purse, stake

- the jackpot in a slot machine
[ترجمه ترگمان] یک دستگاه Slot تو یه دستگاه Slot
[ترجمه گوگل] جکپات در یک اسلات ماشین

• pooled poker stakes; lottery prize, prize from a gambling machine; large amount of money made up of unwon prizes; success, reward
the jackpot is the most valuable prize in a game or lottery.

مترادف و متضاد

برنده تمام پولها (اسم)
jackpot

جوایز رویهم انباشته (اسم)
jackpot

bonanza


Synonyms: find, winnings, reward, stakes, pot, pool, kitty, prize


جملات نمونه

1. hit the jackpot
1- (همه ی پول های انباشته شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن،بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن

2. The National Theatre hit the jackpot with its first musical, "Guys and Dolls".
[ترجمه ترگمان]تئاتر ملی با اولین موسیقی خود، \"بچه ها و اعضای گروه\" به the رسید
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی با جکپات اول خود را با عنوان 'بچه ها و عروسک ها' به فروش می رساند

3. He won the jackpot on the football pools.
[ترجمه ترگمان]او در استخر فوتبال برنده شد
[ترجمه گوگل]او برنده جکپات در استخرهای فوتبال شد

4. I hit the jackpot.
[ترجمه ترگمان] من شانس آوردم
[ترجمه گوگل]من جکپات را گرفتم

5. They scooped the jackpot in yesterday's lottery.
[ترجمه ترگمان]آن ها jackpot را در لاتاری دیروز گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در طول قرعه کشی روز گذشته برنده جکپ شدند

6. Owens hit the jackpot in his first professional game with the Cowboys.
[ترجمه ترگمان]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با the به jackpot رسید
[ترجمه گوگل]اوونز در اولین بازی حرفه ای خود با کابوی ها، جکپات را به دست آورد

7. A nurse won the £5 million jackpot.
[ترجمه ترگمان]یک پرستار ۵ میلیون پوند را برد
[ترجمه گوگل]یک پرستار برنده جکپات 5 میلیون پوندی شد

8. The jackpot for Saturday's draw is over $5 million.
[ترجمه ترگمان]قرعه کشی برای قرعه کشی روز شنبه بیش از ۵ میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]جکپات برای قرعه کشی روز شنبه بیش از 5 میلیون دلار است

9. Unemployed roadsweeper Mickey Reid hit the jackpot when his £4 Lotto ticket won him £ 8m.
[ترجمه ترگمان]roadsweeper Unemployed، میکی ماوس، در حالیکه بلیط ۴ £ او ۸ میلیون پوند به او رسید، دست به این کار زد
[ترجمه گوگل]مایک رید، جاده شغلی بیکار، زمانی که جایزه ی لوتو 4 پوند او را 8 میلیون پوند به دست آورد، جکپات را به دست آورد

10. He really hit the jackpot when he married Cindy.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا وقتی با سیندی ازدواج کرد به the زد
[ترجمه گوگل]وقتی سیندی ازدواج کرد، واقعا جکپات را به دست آورد

11. The 1987 Sunflowers tour hit the jackpot.
[ترجمه ترگمان]تور sunflowers ۱۹۸۷ به the رسید
[ترجمه گوگل]تور آفتابگردان 1987 به جکپات رسید

12. People who hit a $ 50 jackpot likely have found their favorite spot.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به یک jackpot دلار برخورد می کنند احتمالا نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]افرادی که یک جکپات 50 دلاری به دست آوردند احتمالا نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند

13. Far from being a jackpot for commuters, the compensation payouts are hardly likely to be worth the flutter.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، پرداخت غرامت به احتمال زیاد ارزش خود را ندارد
[ترجمه گوگل]تقریبا از یک جکپات برای مسافران، جریمه های پرداخت جریمه به احتمال زیاد به ارزش فلاکت می باشد

14. We won the jackpot.
[ترجمه ترگمان]ما برنده شدیم
[ترجمه گوگل]ما برنده جکپات شدیم

15. Mr Hill's huge jackpot cost him just 54p.
[ترجمه ترگمان]jackpot بزرگ آقای هیل برای او فقط ۵۴ دلار هزینه داشت
[ترجمه گوگل]جکپات بزرگ آقای هیل فقط 54 پوند هزینه دارد

اصطلاحات

hit the jackpot

1- (همه‌ی پول‌های انباشته‌شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن، بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن


پیشنهاد کاربران

پول خیلی کلان

اصطلاحا ایول

خرشانس

گل کاشتن ، به هدف زدن

پول هنگفتی که از طریق برنده شدن در بخت آزمایی حاصل شود.
همچنین Jackpot در اصطلاح "To hit the jackpot" هم استفاده می شود که به معنی �موفق شدن به صورت غیرمنتظره� است.

موفقیت یا شانس بزرگ در چیزی

jackpot ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: بینه بَری ناشیانه
تعریف: هرنوع بینه بَری که به صورت غیرفنی انجام شود


کلمات دیگر: