1. hit the jackpot
1- (همه ی پول های انباشته شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن،بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن
2. The National Theatre hit the jackpot with its first musical, "Guys and Dolls".
[ترجمه ترگمان]تئاتر ملی با اولین موسیقی خود، \"بچه ها و اعضای گروه\" به the رسید
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی با جکپات اول خود را با عنوان 'بچه ها و عروسک ها' به فروش می رساند
3. He won the jackpot on the football pools.
[ترجمه ترگمان]او در استخر فوتبال برنده شد
[ترجمه گوگل]او برنده جکپات در استخرهای فوتبال شد
4. I hit the jackpot.
[ترجمه ترگمان] من شانس آوردم
[ترجمه گوگل]من جکپات را گرفتم
5. They scooped the jackpot in yesterday's lottery.
[ترجمه ترگمان]آن ها jackpot را در لاتاری دیروز گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در طول قرعه کشی روز گذشته برنده جکپ شدند
6. Owens hit the jackpot in his first professional game with the Cowboys.
[ترجمه ترگمان]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با the به jackpot رسید
[ترجمه گوگل]اوونز در اولین بازی حرفه ای خود با کابوی ها، جکپات را به دست آورد
7. A nurse won the £5 million jackpot.
[ترجمه ترگمان]یک پرستار ۵ میلیون پوند را برد
[ترجمه گوگل]یک پرستار برنده جکپات 5 میلیون پوندی شد
8. The jackpot for Saturday's draw is over $5 million.
[ترجمه ترگمان]قرعه کشی برای قرعه کشی روز شنبه بیش از ۵ میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]جکپات برای قرعه کشی روز شنبه بیش از 5 میلیون دلار است
9. Unemployed roadsweeper Mickey Reid hit the jackpot when his £4 Lotto ticket won him £ 8m.
[ترجمه ترگمان]roadsweeper Unemployed، میکی ماوس، در حالیکه بلیط ۴ £ او ۸ میلیون پوند به او رسید، دست به این کار زد
[ترجمه گوگل]مایک رید، جاده شغلی بیکار، زمانی که جایزه ی لوتو 4 پوند او را 8 میلیون پوند به دست آورد، جکپات را به دست آورد
10. He really hit the jackpot when he married Cindy.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا وقتی با سیندی ازدواج کرد به the زد
[ترجمه گوگل]وقتی سیندی ازدواج کرد، واقعا جکپات را به دست آورد
11. The 1987 Sunflowers tour hit the jackpot.
[ترجمه ترگمان]تور sunflowers ۱۹۸۷ به the رسید
[ترجمه گوگل]تور آفتابگردان 1987 به جکپات رسید
12. People who hit a $ 50 jackpot likely have found their favorite spot.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به یک jackpot دلار برخورد می کنند احتمالا نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]افرادی که یک جکپات 50 دلاری به دست آوردند احتمالا نقطه مورد علاقه خود را پیدا کرده اند
13. Far from being a jackpot for commuters, the compensation payouts are hardly likely to be worth the flutter.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، پرداخت غرامت به احتمال زیاد ارزش خود را ندارد
[ترجمه گوگل]تقریبا از یک جکپات برای مسافران، جریمه های پرداخت جریمه به احتمال زیاد به ارزش فلاکت می باشد
14. We won the jackpot.
[ترجمه ترگمان]ما برنده شدیم
[ترجمه گوگل]ما برنده جکپات شدیم
15. Mr Hill's huge jackpot cost him just 54p.
[ترجمه ترگمان]jackpot بزرگ آقای هیل برای او فقط ۵۴ دلار هزینه داشت
[ترجمه گوگل]جکپات بزرگ آقای هیل فقط 54 پوند هزینه دارد