معنی : ملوی نمایی معانی دیگر : لک، پیسی، لکه، کک مک، عیب، خدشه، (گیاه یا جانور) نقش و رنگ آمیزی پوست یا خز یا برگ، نخش بندی، نقش و نگار، لکه دار کردن، ملوک نمایی
انگلیسی به فارسی
لکه دار کردن، ملو نمایی
maculation، ملوی نمایی
انگلیسی به انگلیسی
• act of spotting or staining; condition of being spotted or stained; spot or stain; condition of being marked with maculae