کلمه جو
صفحه اصلی

facetiae


معنی : شوخی، بذله، لطایف، هزلیات، فکاهیات، مطایبات، شوخیهای خارج از نزاکت
معانی دیگر : (نادر) کلمات قصار، گفته ها (یا نوشته های) هوشمندانه و کوتاه، لطیفه ها

انگلیسی به فارسی

لطایف، هزلیات، شوخی، بذله، فکاهیات، مطایبات، شوخی‌های خارج از نزاکت


facetiae، لطایف، هزلیات، شوخی، بذله، فکاهیات، مطایبات، شوخیهای خارج از نزاکت


انگلیسی به انگلیسی

• books of inappropriate or lewd nature; witticisms; humorous writing or saying

مترادف و متضاد

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

بذله (اسم)
quip, joke, jest, bon mot, gambit, mot, facetiae

لطایف (اسم)
facetiae

هزلیات (اسم)
facetiae, satire

فکاهیات (اسم)
facetiae

مطایبات (اسم)
facetiae

شوخی های خارج از نزاکت (اسم)
facetiae


کلمات دیگر: