کلمه جو
صفحه اصلی

bachelorhood


معنی : تجرد، عزبی
معانی دیگر : تجرد، عزبی

انگلیسی به فارسی

تجرد، عزبی


حقوق مدنی، تجرد، عزبی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being single, unmarried state

مترادف و متضاد

تجرد (اسم)
abstraction, celibacy, bachelorhood, incorporeity, philosophy, immaterialism

عزبی (اسم)
bachelorhood

جملات نمونه

1. Michael grows into fatherhood and bachelorhood with graceless ease.
[ترجمه ترگمان]\"مایکل\" با سهولت به \"پدری\" و \" \"مجرد\" تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]مایکل با سهولت دست نیافتن به پدر و مادر و پدربزرگ

2. While a good chunk is satisfied with bachelorhood, more than half are still interested in finding a partner, a breakdown that is roughly the same across all age groups.
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک تکه خوب از مجرد ماندن راضی است، بیشتر از نیمی از آن ها علاقه مند به پیدا کردن یک شریک هستند، یک شکست که تقریبا در تمام گروه های سنی یک سان است
[ترجمه گوگل]در حالی که یک رکورد خوب با رضایت شغلی رضایت بخش است، بیش از نیمی از آنها هنوز هم علاقه مند به یافتن یک شریک هستند، که تقریبا در همه گروه های سنی تقریبا مشابه است

3. Bachelorhood, sometimes, is not noble but maybe more liberal than loneliness.
[ترجمه ترگمان]bachelorhood، گاه، شرافتمندانه نیست، بلکه liberal از تنهایی است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، Bachelorhood، شایسته نیست، اما شاید بیشتر از تنهایی، لیبرال باشد

4. Men who wear bachelorhood as a badge of honor are unlikely to commit — the chance a man will marry diminishes after age 37 or 3 and decreases even more after 4
[ترجمه ترگمان]مردانی که bachelorhood را به عنوان نشان افتخار می پوشند - احتمال این که یک مرد بعد از سن ۳۷ یا ۳ سالگی ازدواج کند، کاهش می یابد و حتی بعد از ۴ سالگی کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]بعید به نظر می رسد مردان که مدال طلا را به عنوان علامت افتخار می بینند، مرتکب شوند - احتمال اینکه یک مرد ازدواج کند پس از سن 37 یا 3 سالگی ازدواج می کند و پس از 4 سال حتی بیشتر کاهش می یابد

5. Advantage: The woman understood, when doing not have love, bachelorhood is the most appropriate do not pass.
[ترجمه ترگمان]مزیت: زن فهمید، زمانی که عشق نداشته باشد، مجرد ماندن و مجرد بودن مناسب ترین است
[ترجمه گوگل]مزیت: زن متوجه شد که وقتی عشق نداشته باشی، مناسب تر از این نیست که گذر کنی

6. He stated that he is very satisfied with his bachelorhood status and it is still early to think about marriage!
[ترجمه ترگمان]او اظهار داشت که از وضعیت bachelorhood راضی است و هنوز زود است درباره ازدواج فکر کند!
[ترجمه گوگل]او اظهار داشت که او با وضعیت فرزند خویش بسیار راضی است و هنوز هم در مورد ازدواج فکر می کند!

7. The poor are forced into a long or permanent bachelorhood, a status widely frowned upon in India, where marriage is deemed essential to becoming a full member of society.
[ترجمه ترگمان]فقرا مجبور به مجرد ماندن طولانی مدت یا دائم هستند، وضعیتی که به طور گسترده ای در هند صورت می گیرد، که در آن ازدواج برای تبدیل شدن به یک عضو کامل جامعه ضروری تلقی می شود
[ترجمه گوگل]فقرا به یک مددجو طولانی یا دائمی مجبور شده اند، وضعیتی که به طور گسترده ای در هند مشاهده می شود، جایی که ازدواج برای تبدیل شدن به یک عضو کامل جامعه ضروری است

8. Since no woman could stand the situation of the husband's keeping another woman, his bachelorhood was safe.
[ترجمه ترگمان]از انجایی که هیچ زنی نمی توانست موقعیت شوهر دیگری را تحمل کند، مجرد هم در امان بود
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ زن نمی تواند وضعیت شوهر دیگر زن را حفظ کند، مدافع حقوق بشر او امن است

9. Jack indulges his best friend's passion for the grape but is mainly interested in living his last week of bachelorhood to the hilt.
[ترجمه ترگمان]جک شور و شوق بهترین دوست خود را برای انگور خورد اما عمدتا علاقه مند به زندگی در آخرین هفته of تا the است
[ترجمه گوگل]جک جسورانه ترین دوست خود را برای انگور تحسین می کند اما عمدتا علاقمند است که هفته گذشته خود را از مدرسه به مدرسه برساند

10. Since no woman could stand the situation of her husband's keeping another woman, his bachelorhood was safe.
[ترجمه ترگمان]از انجایی که هیچ زنی نمی توانست موقعیت شوهرش را تحمل کند، مجرد هم در امان بود
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه هیچ زن نمی تواند وضعیت شوهرش را نگه داشتن زن دیگری، فرزند خود را امن نگه می دارد

11. Here conditions and are each on their own necessary conditions for bachelorhood and together they are jointly sufficient for bachelorhood .
[ترجمه ترگمان]در اینجا شرایط و هر کدام در شرایط ضروری خودشان برای مجرد ماندن و با هم برای مجرد ماندن به طور مشترک کافی هستند
[ترجمه گوگل]در اینجا شرایط وجود دارد و هر کدام در شرایط لازم برای تحصیلات تکمیلی هستند و با هم به طور مشترک برای تحصیلات تکمیلی کافی است

12. For a couple of years, I retreated into a life of bohemian bachelorhood.
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، من به یه زندگی مجرد مجرد رفتم
[ترجمه گوگل]برای چند سال، من به یک زندگی دو نفره از بوهمیان عقب رفتم

13. She said all of a sudden that she was still live by bachelorhood .
[ترجمه ترگمان]ناگهان گفت که او هنوز با مجرد مجردی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی گفت که او هنوز هم با مدرک لیسانس زندگی می کند

14. I feel sorry for those men. It's really sad that they've resigned to bachelorhood for the rest of their lives.
[ترجمه ترگمان]دلم برای آن مردها می سوزد خیلی ناراحت کننده است که آن ها به خاطر باقی عمر مجرد بمانند
[ترجمه گوگل]برای این مردها متاسفم این واقعا غم انگیز است که برای بقیه عمرشان ازدواج کرده اند


کلمات دیگر: