کلمه جو
صفحه اصلی

cable car


معنی : تراموای برقی
معانی دیگر : اتاقکی که از کابل آویزان است (برای ترابری به بالای کوه یا از میان دره و غیره)، اتاقکی که توسط شاه سیم کشیده می شود، (ویژه ی جاهای پرشیب) ترن یا اتوبوس کابلی، تخت روان، سیمرو، تله کابین

انگلیسی به فارسی

بالابر، تراموای برقی


ماشین کابل، تراموای برقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an enclosed passenger vehicle either on rails or suspended on a cable and pulled back and forth by a moving cable, esp. up and down a steep incline or across a chasm.

• tram, small car which travels through the air along a cable
a cable car is a vehicle for taking people up mountains. it is pulled by a moving cable.

مترادف و متضاد

تراموای برقی (اسم)
cable car

trolley car


Synonyms: grip car, streetcar, tram, tramcar, trolley, trolley bus


جملات نمونه

1. A cable car ascends the last 800 metres up to the sheer rock face.
[ترجمه ترجمه شما] تلکابین از ارتفاع ۸۰۰ متری روی صخره ای صاف سقوط می کند
[ترجمه ترگمان]یک ماشین کابلی به ارتفاع ۸۰۰ متر بالاتر از سطح صاف صخره صعود می کند
[ترجمه گوگل]یک ماشین کابلی 800 متری را به سمت چهره سنگین می کشد

2. From the village, a 10-minute cable car ride delivers you to the slopes.
[ترجمه ترگمان]از این دهکده، یک ماشین کابلی ۱۰ دقیقه ای شما را به سمت شیب ها حرکت می دهد
[ترجمه گوگل]از دهکده، یک ماشین 10 دقیقه ای سوار ماشین سوار می شود و شما را به دامنه می برد

3. A trip by cable car or monorail gives the best view of the 180-acre site, four miles from Exmoor.
[ترجمه ترگمان]سفری با ماشین کابلی یا سایت monorail بهترین نما از سایت ۱۸۰ هکتاری را ارایه می دهد که چهار مایل از Exmoor فاصله دارد
[ترجمه گوگل]یک سفر با وسیله نقلیه کابل یا یک قایق موتوری، بهترین دیدگاه را از سایت 180 هکتار، چهار مایل از اگزمور می دهد

4. Getting into the precarious cable car, the ebullient engineer had himself hauled to the far side and back again.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سوار ماشین کابلی precarious شده بود، خودش را مجبور کرده بود تا به آن طرف و آن طرف کشیده شود
[ترجمه گوگل]مهندس مهاجم به داخل ماشین کابلی خطرناک خود را به سمت دور و به عقب برداشت

5. We took the cable car up to the skating rink, and the view was stunning.
[ترجمه ترگمان]ماشین کابلی را تا زمین اسکیت برد و منظره خیره کننده بود
[ترجمه گوگل]ما ماشین کامیون را به اسکیت باز بردیم و دید بسیار خیره کننده بود

6. The cable car journey to the top is the longest in the Alps and the whole journey is filled with breathtaking scenery.
[ترجمه ترگمان]سفر با ماشین کابلی به قله بلندترین برج آلپ است و کل سفر پر از مناظر نفس گیر است
[ترجمه گوگل]سفر ماشین کابل به بالا طولانی ترین در آلپ است و کل سفر با مناظر نفس گیر پر شده است

7. The Patscherkofel cable car is a stone's throw away, and the bus to Innsbruck stops nearby.
[ترجمه ترگمان]ماشین کابلی Patscherkofel یک پرتاب سنگی است و اتوبوس به اینسبروک نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]ماشین کابل Patscherkofel یک پرتاب سنگ است و اتوبوس به Innsbruck در نزدیکی ایستگاه متوقف می شود

8. A new gondola cable car will take you to dizzy heights, enabling you to appreciate the mountains in their true splendour.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین کابلی gondola جدید شما را به قله های سرسام انگیز می برد و شما را قادر می سازد تا از کوه ها در شکوه واقعی خود تقدیر بکنید
[ترجمه گوگل]یک ماشین جدید گوندولا شما را به ارتفاع سرگیجه می رساند، شما را قادر می سازد به قدردانی از کوه ها در شکوه واقعی خود را

9. Freddy Nock balances on the cable car ropeway in the Alps on Germany's highest mountain, Zugspitze, August 30 near Garmisch-Partenkirchen, Germany.
[ترجمه ترگمان]\"فردی Nock\" در روز ۳۰ اوت در نزدیکی Garmisch - Partenkirchen آلمان در نزدیکی Garmisch - Partenkirchen آلمان، در بالاترین کوهستان آلپ، در بالاترین کوه آلپ قرار دارد
[ترجمه گوگل]فردی نیک متعادل در روستای کابلی در Alps در بالاترین کوه آلمان، Zugspitze، 30 اوت در نزدیکی Garmisch-Partenkirchen، آلمان است

10. He took a cable car ride over the city.
[ترجمه ترگمان]اون یه ماشین کابلی تو شهر گرفته
[ترجمه گوگل]او یک ماشین سواری کابلی در سراسر شهر گرفت

11. A cable car, especially one suspended from an overhead cable .
[ترجمه ترگمان]یک ماشین کابلی، به خصوص یکی از کابل بالای سر
[ترجمه گوگل]یک ماشین کابلی، به ویژه از یک کابل سربار به حالت تعلیق درآمده است

12. The cable car has much as speediness, carrying more passenger, etc.
[ترجمه ترگمان]ماشین کابلی خیلی شبیه speediness است و مسافر بیشتری حمل می کند و غیره
[ترجمه گوگل]ماشین کابل تا حد زیادی به سرعت، حمل مسافر بیشتر و غیره

13. Cable car up to 16 when the recovery operation.
[ترجمه ترگمان]این خودرو در هنگام عملیات بازیابی به ۱۶ تن رسید
[ترجمه گوگل]ماشین کابل تا 16 زمانی که عملیات بازیابی است

14. He has helped cable car conductor, to discuss a breakthrough.
[ترجمه ترگمان]او به راهنمای قطار کابلی کمک کرده است تا در مورد یک پیشرفت صحبت کند
[ترجمه گوگل]او به رهبر کابل ماشین کمک کرده است، برای بحث در مورد پیشرفت

15. Sitting on a cable car, not only some fear and some exciting.
[ترجمه ترگمان]نشستن روی یک ماشین کابلی، نه تنها کمی ترس و برخی هیجان انگیز
[ترجمه گوگل]نشستن بر روی یک ماشین کابل، نه تنها برخی از ترس و هیجان انگیز است

People go to the proximity of Tochal in cable cars.

مردم با تله‌کابین تا نزدیکی توچال می‌روند.


پیشنهاد کاربران

تله کابین


به زبان ساده و خودمون میشه ( تله کابین )


کلمات دیگر: