1. Excuse me while I change the baby's nappy .
[ترجمه ترگمان]ببخشید در حالی که آبجوی بچه رو عوض می کنم
[ترجمه گوگل]ببخشید، وقتی پوشک بچه را عوض می کنم
2. Most babies get nappy rash at some stage.
[ترجمه ترگمان]بیشتر بچه ها تو صحنه جوش میزنن
[ترجمه گوگل]اکثر نوزادان در بعضی مراحل خارش شسته و رفته را دریافت می کنند
3. She can't even change a nappy.
[ترجمه ترگمان]اون حتی نمیتونه یه آبجوی دیگه رو هم عوض کنه
[ترجمه گوگل]او حتی نمی تواند یک پوشک را تغییر دهد
4. She was changing the baby's nappy.
[ترجمه ترگمان]او داشت آبجوی بچه را تغییر می داد
[ترجمه گوگل]او پوشک بچه را تغییر داد
5. Her nappy was so wet it was falling down her legs.
[ترجمه ترگمان]کمرش آنقدر خیس بود که پاهایش را پایین انداخته بود
[ترجمه گوگل]شلوار او خیلی مرطوب بود که پاهای او را سقوط کرد
6. A disposable nappy is an excellent cover over foot poultices and retains heat.
[ترجمه ترگمان]کیسه یک بار مصرف روکش بسیار خوبی بر روی پاهایش می گذارد و گرما را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]یک پوشک یکبار مصرف، پوشش بسیار عالیی را روی کامپوزهای پایدار نگه میدارد و گرما را حفظ میکند
7. When Dave sang, he was changing the baby's nappy.
[ترجمه ترگمان]وقتی دیو شروع به خواندن کرد، او داشت آبجوی بچه را عوض می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی دیو آواز خواند، او پوشک بچه را تغییر داد
8. The nappy changes, the meal times, the endless trips round supermarkets, school times, getting dressed and so on?
[ترجمه ترگمان]تغییرات nappy، زمان های غذا، سفره ای بی پایان به دور سوپرمارکت ها، زمان های مدرسه، لباس پوشیدن و غیره؟
[ترجمه گوگل]تغییرات تغذیه شیرخواران، زمان غذا، سفرهای بی پایان سوپر مارکت ها، دوران مدرسه، لباس پوشاندن و غیره؟
9. He needs his nappy changed.
[ترجمه ترگمان] اون به نپی اون نیاز داره
[ترجمه گوگل]او نیاز به پوشکش دارد
10. This is a disposable nappy.
[ترجمه ترگمان] این یه آبجوی disposable
[ترجمه گوگل]این یک پوشک یکبار مصرف است
11. I'll change her nappy.
[ترجمه ترگمان]من او نو عوض می کنم
[ترجمه گوگل]من پوشک را تغییر خواهم داد
12. Do you get dirty work like nappy changing and getting up in the night?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی کار کثیفی می کنی که نصفه شب بیدار شی و از خواب بیدار شی؟
[ترجمه گوگل]آیا کار کثیف مانند تغییر پوشک و افزایش در شب انجام می دهید؟
13. This usually means nappy editing techniques, upbeat music and striking images.
[ترجمه ترگمان]این کار معمولا به معنای تکنیک های ویرایش nappy، موسیقی شاد و تصاویر قابل توجه است
[ترجمه گوگل]این معمولا به معنی تکنیک های ویرایش شلوار، موسیقی خوش بین و تصاویر قابل توجه است
14. Expose him to common smells such as nappy cream and baby powder.
[ترجمه ترگمان]او را با بوهای عمومی مانند کرم پودر و پودر بچه نشان دهید
[ترجمه گوگل]او را به بوی های رایج مانند کرم دست و پودر بچه بمالید
15. Just fold up the nappy and dispose of it in the normal manner.
[ترجمه ترگمان]فقط انقدر مست کن و از این وضع عادی خلاص شو
[ترجمه گوگل]فقط کافیست تا پوشک را بچرخانید و آن را طبق معمول انجام دهید