1. I can't find a babysitter for tonight.
[ترجمه Avin] من نمیتونم برأی امشب پرستار بچه پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]امشب نمی توانم یک پرستار بچه پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من امشب یک مهد کودک را پیدا نمی کنم
2. Our new babysitter is a real find.
[ترجمه ترجمه موشک] ما یه پرستار بچه جدید پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]پرستار جدید ما یه پیدا واقعی - ه
[ترجمه گوگل]بچه نگهدار جدید ما یک جستجوی واقعی است
3. We are advertising for a babysitter.
[ترجمه ترگمان]ما برای یک پرستار کودک تبلیغ می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای یک مهد کودک تبلیغ می کنیم
4. She couldn't always afford a babysitter.
[ترجمه ترگمان]او همیشه نمی توانست یک پرستار بچه داشته باشد
[ترجمه گوگل]او همیشه نمی توانست یک مهد کودک باشد
5. I promised the babysitter that we'd be home by midnight.
[ترجمه ترگمان]به پرستار بچه قول دادم تا نیمه شب خونه باشیم
[ترجمه گوگل]من بچهدار شدم که نیمه شب به خانه میرویم
6. Any time you want a babysitter, dear, you only have to ask.
[ترجمه ترگمان]، هر وقت یه پرستار بچه میخوای، عزیزم تو فقط باید بپرسی
[ترجمه گوگل]هر زمان که بخواهید یک بچه نگهدار، عزیزم، فقط باید بپرسید
7. Finding a babysitter for Saturday evening will be a major headache.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک پرستار بچه برای شب شنبه، یک سردرد بزرگ خواهد بود
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک مهد کودک برای شنبه شب یک سردرد بزرگ خواهد بود
8. She's past the age where she needs a babysitter.
[ترجمه ترگمان]اون از سنی که به پرستار بچه نیاز داره، گذشته
[ترجمه گوگل]او گذشته است که در آن او نیاز به یک مهد کودک دارد
9. It can be difficult to find a good babysitter.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک پرستار بچه خوب می تواند مشکل باشد
[ترجمه گوگل]برای پیدا کردن یک بچه نگهدار خوب می توانید دشوار باشد
10. Parents who leave the kids with the babysitter and go out because they feel they should are among the biggest culprits.
[ترجمه ترگمان]والدینی که کودکان را با پرستار کودک ترک می کنند و به این دلیل بیرون می روند که احساس می کنند باید در میان بزرگ ترین مجرمان باشند
[ترجمه گوگل]والدین که بچه ها را با بچه نگه می دارند و از آنجا بیرون می روند چرا که احساس می کنند باید یکی از بزرگترین مجرمان باشند
11. They were always there if we needed a babysitter or some time to ourselves.
[ترجمه ترگمان]اونا همیشه اونجا بودن، اگه به یه پرستار بچه احتیاج داشتیم
[ترجمه گوگل]آنها همیشه در آنجا بودند اگر ما یک پرستار بچه یا یک زمان برای خودمان نیاز داشتیم
12. I'm not sure where you can find a babysitter - I'll ask around.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم کجا بتونی یه پرستار بچه پیدا کنی
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که در آن شما می توانید یک مهد کودک را پیدا کنید - من تقریبا خواهم پرسید
13. The babysitter said she could hear someone prowling around in the garden.
[ترجمه ترگمان]پرستار گفت که صدای کسی است که در باغ پرسه می زند
[ترجمه گوگل]بچه نگهدار گفت که او می تواند کسی را که در اطراف باغ است می شنود
14. The babysitter would try to distract Hannah while they sneaked out the door to work.
[ترجمه ترگمان]پرستار بچه سعی می کرد حواس هانا را پرت کند در حالی که آن ها دزدکی از در بیرون می رفتند تا کار کنند
[ترجمه گوگل]بچه نگهدار سعی می کند هانا را در حالی که از کار خارج می شوند دور کند