1. The little boy gabble his prayers and jump into bed.
[ترجمه ترگمان]پسرک سرش را بلند کرد و به رختخواب پرید
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو نماز خود را می شکافد و به تخت می رود
2. Take your time and don't gabble!
[ترجمه ترگمان]عجله نکن، نکن!
[ترجمه گوگل]وقت خود را بیرون بکشید
3. He speaks at such a gabble!
[ترجمه ترگمان]اون داره با این ور و ور اون ور می ره
[ترجمه گوگل]او در چنین قاعده صحبت می کند!
4. Gina tends to gabble away when she's excited.
[ترجمه ترگمان]جی نا دوست داره وقتی هیجان زده می شه پرسه بز نه
[ترجمه گوگل]گینا هنگامی که او هیجان زده است، تمایل دارد که گنگ شود
5. She was nervous and started to gabble.
[ترجمه ترگمان]او عصبی بود و سرش را بلند می کرد
[ترجمه گوگل]او عصبی بود و شروع به گله کرد
6. Who is speaking at such a gabble?
[ترجمه ترگمان]چه کسی دارد این ور و آن ور و آن ور و آن ور و آن ور و آن ور می رود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی در چنین کتبی صحبت می کند؟
7. When the reverberations ceased, the gabble of the audience also did.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the خاموش شدند، the حضار نیز به کار خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازخوردها متوقف شد، تکه تکه کردن مخاطبان نیز انجام شد
8. My urge to prove my sanity made me gabble, and my gabbling disproved my claim.
[ترجمه ترگمان]میل داشتم ثابت کنم که سلامت عقل من باعث شد سرم را بلند کنم، و چیزهایی که پشت سرم بود را رد کنم
[ترجمه گوگل]درخواست من برای اثبات عقل من باعث شد که من را بکشم، و گنگل من ادعای من را رد کرد
9. You gabble me crazy.
[ترجمه ترگمان]تو داری منو دیوونه می کنی
[ترجمه گوگل]شما دیوانه می شوید
10. Words gushed out incontinently: a gabble, of which, alas, it was only too easy to make sense.
[ترجمه ترگمان]کلمه ها طوری شده بود که نمی توانستم سرم را بلند کنم و سرم را بلند کنم؛ ولی افسوس که خیلی آسان بود که با عقل جور در بیاید
[ترجمه گوگل]واژه ها به طور غیرمستقیم خرد شده اند: یک قاچاق، که، افسوس، آن را بسیار آسان به معنی بود
11. I am not arguing for the goose gabble of parliamentarians.
[ترجمه ترگمان]من راجع به اعضای پارلمان بحث نمی کنم
[ترجمه گوگل]من برای اعضای پارلمان گرسنه نیستم
12. The gabble of excited children could be heard coming from the classroom.
[ترجمه ترگمان]صدای gabble بچه های هیجان زده از کلاس شنیده می شد
[ترجمه گوگل]گهگاه بچه های هیجان زده می تواند از کلاس درس شنیده شود
13. It's fun to hear her gabble.
[ترجمه ترگمان]خیلی جالب است که حرف های او را می شنوم
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده است که صدای او را شنید
14. In the end, I could not bear her gabble any more.
[ترجمه ترگمان]در آخر، دیگر نمی توانستم او را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من دیگر نمیتوانستم گلی را تحمل کنم