کلمه جو
صفحه اصلی

quaint


معنی : عجیب و جالب، از روی مهارت، خیلی ظریف
معانی دیگر : (به طور خوشایند) قدیمی مسلک، غیر عادی، منحصر به فرد، شگفت انگیز، (به طور غیر عادی) قشنگ، (در اصل) ماهر، زبر دست، زرنگ، (نادر) خوش ساخت، اعلا

انگلیسی به فارسی

خیلی ظریف، از روی مهارت، عجیب و جالب


عجیب و غریب، عجیب و جالب، از روی مهارت، خیلی ظریف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: quaintly (adv.), quaintness (n.)
(1) تعریف: pleasingly old-fashioned; picturesque.
مترادف: picturesque
مشابه: antique, old-fashioned, old-time, small-town

- We took a picture of the quaint cottages along the shore.
[ترجمه ترگمان] در کنار ساحل یک عکس از کلبه های عجیب و غریب پیدا کردیم
[ترجمه گوگل] ما یک عکس از کلبه های عجیب و غریب در امتداد ساحل گرفته ایم
- They stayed at a quaint old farmhouse that had been turned into an inn.
[ترجمه ترگمان] آن ها در یک خانه روستایی عجیب و غریبی ماندند که تبدیل به یک مسافرخانه کوچک شدند
[ترجمه گوگل] آنها در یک خانه ی قدیمی قدیمی که به یک خانه تبدیل شده بود، ماندند

(2) تعریف: unusual in an interesting or charming way.
مترادف: curious
مشابه: bizarre, odd, peculiar, queer, singular, strange, unfamiliar, unique, unusual, whimsical

- The kids found his northern accent quaint.
[ترجمه ترگمان] بچه ها لهجه شمالی رو خیلی عجیب پیدا کردن
[ترجمه گوگل] بچه ها جذابیت شمالی خود را پیدا کردند

• strange, unusual, odd; having charming old-fashioned qualities, strangely charming
something that is quaint is attractive because it is unusual and rather old-fashioned.

مترادف و متضاد

عجیب و جالب (صفت)
quaint

از روی مهارت (صفت)
quaint

خیلی ظریف (صفت)
quaint

strange, odd


Synonyms: bizarre, curious, droll, eccentric, erratic, fanciful, fantastic, freakish, freaky, funny, idiosyncratic, laughable, oddball, offbeat, off the beaten track, original, outlandish, peculiar, queer, singular, special, unusual, weird, whimsical


Antonyms: common, conventional, regular, usual


old-fashioned; nostalgically attractive


Synonyms: affected, ancient, antiquated, antique, archaic, artful, baroque, captivating, charming, colonial, curious, cute, enchanting, fanciful, Gothic, ingenious, old-world, picturesque, pleasing, Victorian, whimsical


Antonyms: current, new, new-fangled, up-to-date


جملات نمونه

1. a quaint turn to her speech
لحن عجیب و غریب حرف زدن او

2. her quaint accent delighted the audience
لهجه ی غیرعادی او شنوندگان را محظوظ کرد.

3. Grandma lives in a quaint old cottage.
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگ تو یه کلبه قدیمی و عجیب زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]مادربزرگ در کلبه قدیمی عجیب زندگی می کند

4. There were many small lanes in the quaint village.
[ترجمه ترگمان]در آن دهکده عجیب و غریب، راه های بسیار کوچکی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بسیاری از خطوط کوچک در روستای عجیب و غریب وجود دارد

5. Boppard is a small, quaint town with narrow streets.
[ترجمه ترگمان]Boppard یک شهر کوچک و عجیب است که در خیابان های تنگ است
[ترجمه گوگل]Boppard یک شهر کوچک و عجیب و غریب با خیابان های باریک است

6. They still keep some quaint old customs.
[ترجمه ترگمان] اونا هنوز یه سری آداب و رسوم قدیمی رو نگه میدارن
[ترجمه گوگل]آنها هنوز برخی آداب و رسوم عجیب و غریب را حفظ می کنند

7. The fruit of the little enlivening the quaint old northern town has got through the Exhibition may be seen by-and-bye.
[ترجمه ترگمان]میوه های این شهر کوچک عجیب و غریب شمالی از طریق نمایشگاه به چشم می خورد - و - خداحافظ
[ترجمه گوگل]میوه کمی تحسین شده شهر قدیمی شهر عجیب و غریب را از طریق نمایشگاه ممکن است به وضوح دیده می شود

8. The look can be quaint or dated, but most people who buy an old house long to update the surfaces.
[ترجمه ترگمان]این ظاهر می تواند جالب یا با تاریخ باشد، اما اغلب افرادی که یک خانه قدیمی می خرند تا سطوح را به روز رسانی کنند
[ترجمه گوگل]نگاه می تواند عجیب و غریب و یا تاریخ، اما بسیاری از مردم که خانه قدیمی برای به روز رسانی سطوح

9. We stood together in the quaint street with our pants around our ankles.
[ترجمه ترگمان]ما با هم در خیابان عجیب و غریب کنار هم ایستادیم
[ترجمه گوگل]ما در خیابان عجیب و غریب با شلوار ما در اطراف مچ پا ایستادیم

10. As some quaint, dimity-repressed little islanders from whose dusty loins sprang forth Shakespeare, Upstairs Downstairs and an Empire.
[ترجمه ترگمان]در همین حال در طبقه بالا و در طبقه بالا در طبقه بالا و در طبقه بالا در طبقه بالا و در طبقه بالا در طبقه بالا و در طبقه بالا بود
[ترجمه گوگل]همانطور که برخی از جزایر کوچک، جزیره ای که سرکوب شده اند، از کجای گرد و خاکی شکسپیر، طبقه ی بالا و امپراتوری بوجود آمدند

11. I fear your quaint down-home speech is wasted on me, my friend.
[ترجمه ترگمان]می ترسم سخنرانی - - - - - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]من ترسیدم که سخنرانی منحصر به فرد خود را به من بسپار، دوست من

12. We stayed in a quaint little fishing village in Cornwall.
[ترجمه ترگمان]ما در یک روستای کوچک ماهیگیری در Cornwall اقامت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در یک روستای ماهیگیری کمی در کرنوال اقامت داشتیم

13. The town itself has a pedestrian centre with quaint narrow streets leading down to the lake front.
[ترجمه ترگمان]شهر خودش دارای یک مرکز پیاده رو با خیابان های باریک و باریک است که به سمت جلوی دریاچه منتهی می شود
[ترجمه گوگل]این شهر دارای یک مرکز عابر پیاده با خیابان های باریک عجیب و غریب است که به طرف جلو دریاچه می رود

14. Other than the quaint little town waiting to get buried, what boilerplate ingredients do we have?
[ترجمه ترگمان]به غیر از آن شهر کوچک عجیب و غریب که منتظر دفن شدن است، چه موادی داریم؟
[ترجمه گوگل]به غیر از شهر کوچک عجیب و غریب در انتظار رسیدن به خاک سپرده شده، چه مواد تشکیل دهنده دیوانه ما باید؟

her quaint accent delighted the audience.

لهجه‌ی غیرعادی او شنوندگان را محظوظ کرد.


They still keep some quaint old customs.

آن‌ها هنوز برخی رسوم جالب را نگه می‌دارند.


پیشنهاد کاربران

منسوخ

unusual and attractive, especially in an old - fashioned way*
مثال:a quaint little village in Yorkshire
( جا یا شی ) باستانی محصور کننده

attractive because of being unusual and especially old - fashioned

Quaint means strange and unusual in an old - fashioned and charming way

باستانی و جذاب

به طور عجیبی قشنگ


کلمات دیگر: