کلمه جو
صفحه اصلی

macro


معنی : درشت دستور، رشد زیاد
معانی دیگر : (کامپیوتر) درشت دستور، کلان دستور، پیشوند: دراز مدت، طولانی، بزرگ، مه - [macrocyte] (پیش از واکه: - macr)، دراز، بطور غیر عادی

انگلیسی به فارسی

درشت، کلان، درشت دستور


رشد زیاد، دراز، بزرگ، بطور غیر عادی


ماکرو، درشت دستور، رشد زیاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: macros
(1) تعریف: an abbreviated computer instruction that represents a particular sequence of instructions; macroinstruction.
مشابه: command

(2) تعریف: something very large in scope, capacity, or the like.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: great; large; long.

- macrocosm
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] macrocosm
- macromolecule
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] ماکرومولکول
- macrobiotics
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] ماکروبیوتیک ها

• big, large; long
series of commands or keystrokes which may be run like a program (computers)
macro- occurs in technical or scientific words that refer to or describe things that are large in size or scope.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ماکرو، کلان - دستورالعملی که به معنای دنباله ای از دستورالعمل های ساده تر به این ترتیب است : (1) در زبان اسمبلی، دستورالعمل ماکرو یک یا چندین خط کد است که کاربر آن را با یک نام تعریف می کند.در زبان C نیز دستورالعمل ماکرو شامل مجموعه ای از جمله هاست. (2) یک ماکرو همچنین تعدادی از « ضربه کلیدها» است که با هم ترکیب می شوند تا به آسانی در دسترس باشند. بسیاری از بسته های نرم افزاری چنین ترکیبی از « ضربه کلیدها » را پشتیبانی می کنند. مثلاً در برنامه ی Lotus 1-2-3، یک ماکرو با وارد کردن کاراکترها به درون یک سلول ( یا قلمرویی از سلولها ) و ارائه یک نام به آن، تعریف می شود . فرض کنید که مجبورید برای چندمین بار، گروهی از سلولها را برای داشتن شکل پول رایج، با دو رقم اعشار قالب بندی ( فرمت) کنید. فرمانهایی که این کار را انجام می دهند، عبارتند از Range Format Currency 2/، برای اینکه هر دفعه نیازی به نوشتن این کارکترها نداشته باشید، عبارت RFC2/، ~ را درون یک سلول بنویسید ؛ علامت نقل قول، بیان می کند که این عبارت یک بر چسب است ؛ عدد 2 نشان می دهد که دو رقم اعشاری می توان داشت ؛ و علامت ~ بیانگر کلید Return است . فرمان Range Name Create / را برای ارائه یک نام به این سلول به کار ببرید . این نام می تواند F/ باشد که در آن F به معنای Format ( قالب بندی ) است . به این ترتیب ماکرو تعریف شده است . برای اجرای ماکروی فوق، کلید Alt و حرف F را با هم فشار دهید، همچنانکه کلیدهای R F C 2 )Return) را فشار داده اید . ماکروها در Lotus 1-2-3 ممکن است پیچیده تر از مورد فوق باشند . مثلاً امکان تعریف ماکرویی که در نقطه ای مکث کند و منتظر کسب ورودی از کاربر باشد، وجود دارد . - درشت، دستور، کلان، درشت
[زمین شناسی] رشد زیاد،دراز،بزرگ ،بطور غیر عادى ،کلان ،درشت دستور برنامه کوتاه، دستورالعمل به زبان رایانه ای که می تواند با مجموعهای از دستورالعمل ها در همان زمان جایگزین شود.
[ریاضیات] کل، کلان

مترادف و متضاد

درشت دستور (اسم)
macro, macroinstruction

رشد زیاد (اسم)
macro

جملات نمونه

1. I've created a macro to spell check all the files at the same time.
[ترجمه ترگمان]من دستور داده بودم که تمام پرونده ها را در یک زمان کنترل کنم
[ترجمه گوگل]من یک ماکرو را برای درست کردن تمام فایل ها در یک زمان بررسی کرده ام

2. You can run a macro to change to US spelling.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک ماکرو را برای تغییر در هجی کردن آمریکا اجرا کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک ماکرو را اجرا کنید تا به املای ایالات متحده تغییر کند

3. A macro is a special command that activates a series of keystrokes automatically.
[ترجمه ترگمان]یک ماکرو یک فرمان ویژه است که مجموعه ای از keystrokes را به طور خودکار فعال می کند
[ترجمه گوگل]یک ماکرو یک دستور خاص است که به صورت خودکار یک سری از اعمال کلید را فعال می کند

4. The methodology is operationalized in a macro which calls a separate program to perturb the input data without changing the topology.
[ترجمه ترگمان]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را فراخوانی می کند تا داده های ورودی را آشفته کند بدون تغییر توپولوژی
[ترجمه گوگل]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را برای تغییر داده های ورودی بدون تغییر توپولوژی فراخوانی می کند

5. This macro resets the printer for continuous paper. 20.
[ترجمه ترگمان]این ماکرو، چاپگر را برای یک مقاله پیوسته پایین می آورد ۲۰
[ترجمه گوگل]این ماکرو برای چاپ مستمر چاپگر را تنظیم می کند 20

6. It provides start-up dialogues, macro dialogues and exit dialogues to open and close applications.
[ترجمه ترگمان]این روش گفت و گوها، گفتگوهای ماکرو و گفتگوهای خروجی با برنامه های باز و بسته را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این برنامه گفتگوهای راه اندازی، گفتگوهای ماکرو و گفتگوی خروجی را برای باز کردن و بستن برنامه ها فراهم می کند

7. The example below uses a macro to pass a character to the screen or printer.
[ترجمه ترگمان]مثال زیر از یک ماکرو برای عبور یک کاراکتر به صفحه یا چاپگر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مثال زیر از یک ماکرو برای انتقال یک شخصیت به صفحه یا چاپگر استفاده می کند

8. This includes usable samples of the various macro commands.
[ترجمه ترگمان]این شامل نمونه های قابل استفاده از فرمان های ماکرو مختلف است
[ترجمه گوگل]این شامل نمونه های قابل استفاده از دستورات مختلف ماکرو است

9. Press Alt-Z to activate the macro for double-spaced indented paragraphs.
[ترجمه ترگمان]کلید Alt - Z را فشار دهید تا ماکرو را برای پاراگراف های دارای فاصله دو تایی فعال کند
[ترجمه گوگل]Alt-Z را فشار دهید تا ماکرو را برای پاراگراف های فاصله دو طرفه فعال کنید

10. I got eighty hours of micro and macro economics.
[ترجمه ترگمان]من هشتاد ساعت از اقتصاد خرد و کلان گرفتم
[ترجمه گوگل]من هشتاد ساعت اقتصاد میکرو و کلان را گرفتم

11. An Alt-letter macro is retrieved by pressing its Alt-key combination.
[ترجمه ترگمان]یک ماکرو نامه دگرساز با فشردن ترکیب کلید Alt - کلیدها بازیابی می شود
[ترجمه گوگل]یک کلید بزرگ به صورت Alt-letter با فشار دادن کلید Alt-key بازیابی می شود

12. Define and save a macro for the following paragraph.
[ترجمه ترگمان]یک ماکرو را برای پاراگراف زیر تعریف و ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]تعریف و ذخیره یک ماکرو برای پاراگراف زیر

13. Our first macro will print a letterhead name and address, centered on the page.
[ترجمه ترگمان]اولین ماکرو ما یک نام و آدرس را چاپ خواهد کرد، که بر روی صفحه متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]اولین ماکرو ما یک نام و آدرس فرم را که در صفحه قرار دارد، چاپ می کند

14. Having found this macro we want to assign it to an icon but this entails designing an appropriate one.
[ترجمه ترگمان]با پیدا کردن این ماکرو، ما می خواهیم آن را به یک آیکون بدهیم، اما این مستلزم طراحی یک گزینه مناسب است
[ترجمه گوگل]با پیدا کردن این ماکرو، می خواهیم آن را به یک آیکون اختصاص دهیم، اما این مستلزم طراحی یک مورد مناسب است

پیشنهاد کاربران

کلان، بزرگ

[Macro ماکرو] پیشوندی به معنای درشت و بزرگ
مثال [Macroscope ماکروسکوپ].
در ضمن پیشوند Micro مایکرو به معنای ریز و کوچک است مثال [Microsoft مایکروسافت]
و در زبان فرانسوی واژه ی Micro، میکرو تلفظ می شود که در زبان فارسی همین تلفظ فرانسوی رایج تر است مثال[Microscope میکروسکوپ]

درشت مغذی ها

بزرگ , کلان

– a macro analysis of social events
– a research on micro and macro economics


کلمات دیگر: