کلمه جو
صفحه اصلی

ice cream


معنی : بستنی
معانی دیگر : بستنی بستنی

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ice-cream (adj.)
• : تعریف: a rich, sweet, frozen food made by churning cream and milk products to a smooth consistency while freezing, and often flavored.

• frozen dessert made from milk products
ice cream is a very cold sweet food made from milk.
an ice cream is a portion of ice cream, usually wrapped in paper or in a container.

مترادف و متضاد

بستنی (اسم)
ice cream

جملات نمونه

1. an ice-cream cone
قیف بستنی

2. an ice-cream parlor
فروشگاه بستنی

3. she scooped the ice-cream on the plate
بستنی را با ملاقه در بشقاب گذاشت.

4. seven different flavors of ice-cream
بستنی هایی با هفت طعم گوناگون

5. she is very partial to ice-cream
او خیلی بستنی دوست دارد.

6. the children pecked at the stale food and asked for ice-cream
بچه ها با غذای مانده ور رفتند و بستنی خواستند.

7. Ice cream is popular among children.
[ترجمه ترگمان]بستنی در میان کودکان محبوب است
[ترجمه گوگل]بستنی در میان کودکان محبوب است

8. I bought a brick of ice cream for Jimmy.
[ترجمه ترگمان]من یه آجر برای جیمی خریدم
[ترجمه گوگل]برای جیمی یک آجر از بستنی خریدم

9. What flavor of ice cream do you like?
[ترجمه شما] بستنی با چه طعمی دوست داری؟
[ترجمه ترگمان]چه مزه بستنی دوست داری؟
[ترجمه گوگل]چه عطر و طعم بستنی را دوست دارید؟

10. The ice cream was melting and oozing out of its wrapper.
[ترجمه ترگمان]بستنی در حال ذوب شدن بود و از پوشش آن تراوش می کرد
[ترجمه گوگل]بستنی ذوب شد و از بسته بندی آن خارج شد

11. They had cake and ice cream at the party.
[ترجمه ترگمان]کیک و بستنی تو مهمونی داشتن
[ترجمه گوگل]آنها در حزب کیک و بستنی داشتند

12. A cluster of children stood around the ice cream van.
[ترجمه ترگمان]دسته ای از بچه ها دور ون بستنی بودند
[ترجمه گوگل]خوشه ای از کودکان در اطراف حمام بستنی ایستاده بود

13. Life is like an ice cream. Enjoy it before it melts.
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل بستنی است ازش لذت ببر قبل از اینکه آب بشه
[ترجمه گوگل]زندگی مانند یک بستنی است لذت بردن از آن قبل از اینکه ذوب شود

14. Are there any takers for my home-made ice cream?
[ترجمه ترگمان]کسی هست که تو خونه من بستنی بگیره؟
[ترجمه گوگل]آیا برای بستنی خانگی من وجود دارد؟

15. The boy charged up and asked for an ice cream.
[ترجمه ترگمان]پسر از جا بلند شد و یک بستنی خواست
[ترجمه گوگل]پسر جیغ زد و از بستنی خواسته بود

16. I'll get you some ice cream.
[ترجمه ترگمان]یه کم بستنی برات میارم
[ترجمه گوگل]من برخی از بستنیام رو میگیرم

17. Desserts are served with cream or ice cream.
[ترجمه ترگمان]کرم رنگ با خامه یا بستنی سرو می شود
[ترجمه گوگل]دسرها با کرم یا بستنی سروکار دارند

I love ice cream.

عاشق بستنی هستم.


an ice-cream cone

قیف بستنی


پیشنهاد کاربران

بستنی

she makes ice cream
Which is likely to be bad
او بستنی درست میکند
که احتمالا بدمزه باشد

بستنی وانیلی

man messi as paris ba shoma sohbat me conam

به معنی ( بستنی )
نام یکی از آلبوم های گروه بلک پینک که با همکاری سلنا گومز ساخته شده هم هست

واژه ice cream به معنای بستنی
واژه ice cream به معنای بستنی به نوعی خوردنی شیرین و یخزده و خنک گفته می شود که از شیر درست می شود و معمولا با میوه، شکلات و . . . طعمدار می شود و اغلب به عنوان دسر سرو می شود. وقتی بخواهیم مقدار کمی از این خوردنی را برای یک نفر سرو کنیم یا آن را در قیف بستنی یا بین دو بیسکویت می گذاریم.
دقت کنید که این واژه غیرقابل شمارش است و s جمع نمی گیرد.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: