کلمه جو
صفحه اصلی

quadrivalent


معنی : چهار بنیانی، چهار ارزشی
معانی دیگر : رجوع شود به: tetravalent

انگلیسی به فارسی

چهار بنیانی، چهار ارزشی


چهارگانه، چهار بنیانی، چهار ارزشی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: quadrivalence (n.), quadrivalency (n.)
(1) تعریف: having a valence of four; tetravalent.

(2) تعریف: having four different valences.

مترادف و متضاد

چهار بنیانی (صفت)
quadrivalent, tetravalent

چهار ارزشی (صفت)
quadrivalent, tetrad

پیشنهاد کاربران

quadrivalent ( شیمی )
واژه مصوب: چهارظرفیتی
تعریف: اتم یا عنصر دارای چهار ظرفیت


کلمات دیگر: