کلمه جو
صفحه اصلی

newsy


معنی : پرخبر، دارای اخبار زیاد
معانی دیگر : (عامیانه) پر خبر، حاوی اخبار زیاد

انگلیسی به فارسی

پرخبر، دارای اخبار زیاد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: newsier, newsiest
مشتقات: newsiness (n.)
• : تعریف: (informal) filled with news or gossip.

• filled with news; gossipy
a newsy letter is full of interesting news about yourself, your family, and your friends; an informal word.

مترادف و متضاد

پرخبر (صفت)
newsy

دارای اخبار زیاد (صفت)
newsy

جملات نمونه

1. I got a lovely long newsy letter from Bec.
[ترجمه ترگمان]یه نامه عاشقانه خیلی بلند از بک دارم
[ترجمه گوگل]یک نامه خبری بسیار زیبا از Bec دریافت کردم

2. A clear photo with a newsy caption or short article is often welcome.
[ترجمه ترگمان]یک عکس روشن با عنوان caption یا مقاله کوتاه اغلب مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]عکس های واضح با عنوان یا مقالهای با عنوان اخبار اغلب خوش آمد میگوییم

3. Mouse Ink is a hodgepodge of reviews, newsy items and puzzles.
[ترجمه ترگمان]جوهر ماوس جمعی از مرور، موارد newsy و پازل است
[ترجمه گوگل]موس جوهر یک تکه از بررسی، آیتم های جدید و پازل است

4. Newsy shows the potential for video aggregators on the iPad, by offering up short 2-3 minute summaries of top news stories.
[ترجمه ترگمان]newsy پتانسیل for ویدیویی در آی پد را با ارائه خلاصه ۲ - ۳ دقیقه ای از داستان های خبری بالا نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Newsy پتانسیل جمع آوری ویدیو را بر روی iPad نشان می دهد، با ارائه خلاصه کوتاه 2-3 دقیقه از اخبار برتر

5. Business and finance topics, in particular, are fun to do, as are current events/newsy articles.
[ترجمه ترگمان]موضوعات مربوط به کسب وکار و امور مالی، به ویژه، جالب هستند، همان طور که در حال حاضر مقالات \/ newsy جاری هستند
[ترجمه گوگل]به ویژه موضوعات کسب و کار و امور مالی، سرگرم کننده است، همانطور که رویدادهای کنونی / مقالات جدید است

6. Fortunately his wife, whom some of the family have never met, nevertheless writes a long newsy letter every Christmas.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه همسرش که بعضی از اعضای خانواده او را ندیده اند، با این وجود یک نامه مفصل برای کریسمس می نویسد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه همسرش، که بعضی از خانواده ها هرگز آن را ملاقات نکرده، با این حال یک نامه خبری طولانی را در هر کریسمس می نویسد

7. It offers ride, resort and restaurant reviews, trivia and newsy updates.
[ترجمه ترگمان]این برنامه سواری، توسل به رستوران و رستوران را به روز رسانی و به روز رسانی های newsy ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این ارائه می دهد بررسی سواری، رفت و آمد مکرر و رستوران، چیزهای بی اهمیت و به روز رسانی اخبار

8. Because most other bloggers covering the topic write short, newsy posts.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بسیاری از bloggers که این موضوع را پوشش می دهند، پست های short و newsy را می نویسند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اکثر وبلاگنویسان دیگری که این موضوع را پوشش می دهند، پست های کوتاه، پست های خبری را بنویسند

9. Some things should be read rapidly throughout. Examples are simple stories, newsy letters from.
[ترجمه ترگمان]برخی چیزها باید به سرعت در سراسر کشور خوانده شوند این ها داستان های ساده، newsy نامه از آن هستند
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها باید به سرعت در سرتاسر آن خوانده شوند نمونه هایی از داستان های ساده، نامه های خبری از

پیشنهاد کاربران

توزیع کننده روزنامه، روزنامه فروش


کلمات دیگر: