کلمه جو
صفحه اصلی

obsolescent


معنی : کهنه
معانی دیگر : در شرف مهجور شدن، از پسند افتادنی، از کار افتاده، منسو

انگلیسی به فارسی

کهنه، منسوخ


ماندگار، کهنه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: obsolescently (adv.)
• : تعریف: in the process of going out of use or style; becoming obsolete.

• no longer used; out of date, outmoded; extinct (biology)
something that is obsolescent is nearly obsolete or becoming obsolete.

مترادف و متضاد

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

جملات نمونه

1. the replacement of obsolescent machinery
تعویض ماشین آلات قدیمی

2. animal transport is largely obsolescent
حمل و نقل توسط چهار پایان دیگر در اکثر جاها متداول نیست.

3. Much of our existing military hardware is obsolescent.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سخت افزارهای نظامی موجود ما obsolescent است
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از سخت افزار نظامی موجود ما ماندگار است

4. Extraction technology of manganese and zinc from obsolescent alkaline cell and carbon - zinc battery was studied.
[ترجمه ترگمان]استخراج فن آوری استخراج و روی از پیل قلیایی obsolescent و باتری روی کربن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فن آوری استخراج منگنز و روی از سلول قلیایی ماندگار و باتری کربن - روی مورد مطالعه قرار گرفت

5. Horse carriages are obsolescent.
[ترجمه ترگمان]کالسکه ها obsolescent هستند
[ترجمه گوگل]اسب سواری ماندگار است

6. First, the government is pumping a lot of cash into obsolescent industries.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، دولت مقدار زیادی پول نقد به صنایع obsolescent تزریق می کند
[ترجمه گوگل]اولا، دولت پول زیادی را به صنایع مستهجن عرضه می کند

7. By 1616 the commissioners had raised over £2000 by the enforcement of obsolescent Crown rights within the forest.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۱۶، اعضای کمیسیون با اعمال حقوق کراون در درون جنگل، بیش از ۲۰۰۰ پوند را افزایش دادند
[ترجمه گوگل]توسط 1616 کمیساریا بیش از 2000 پوند افزایش حقوق و دستمزد حقوق طاغوت در جنگل را افزایش داده است

8. As they learned to delegate, their technical knowledge and ability grew obsolescent.
[ترجمه ترگمان]همانطور که یاد گرفتند، دانش فنی و توانایی تکنیکی آن ها افزایش یافت
[ترجمه گوگل]دانشآموزان و دانشآموزان خود را به عنوان مأمور یادآوری می کنند

9. Conservative in aim, it was natural for this legislation to emphasise an obsolescent, legalistic definition, and evade contemporary reality.
[ترجمه ترگمان]هدف محافظه کاران در این قانون، تاکید بر تعریف obsolescent، تعریف legalistic و طفره رفتن از واقعیت معاصر بود
[ترجمه گوگل]در این هدف، طبیعی بود که این قانون، بر تعریف ماندگار و قانونی تأکید داشته باشد و از واقعیت معاصر فرار کند

10. This approach, which requires special sales and maintenance centres, is obsolescent now that computers are becoming a consumer item.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد، که به مراکز فروش و نگهداری خاص نیاز دارد، اکنون در حال تبدیل شدن به یک مورد مصرف کننده است
[ترجمه گوگل]این رویکرد که مستلزم مراکز فروش و نگهداری خاص است، در حال حاضر باقی مانده است که رایانه ها تبدیل به یک مورد مصرف کننده می شوند

11. Through man's spirit of ingenuity he has made himself obsolescent as a worker.
[ترجمه ترگمان]از طریق روح و استعداد انسان، خود را به عنوان کارگر استخدام کرده است
[ترجمه گوگل]از طریق روح نوآوری انسان، او را به عنوان یک کارگر ماندگار کرده است

Animal transport is largely obsolescent.

حمل و نقل توسط چهار پایان دیگر در اکثر جاها متداول نیست.


the replacement of obsolescent machinery

تعویض ماشین‌آلات قدیمی


پیشنهاد کاربران

منسوخ / از رده خارج
این لغت به معنی "کهنه و فرسوده" نیست. ممکن است چیزی از مد افتاده باشد ولی الزاما کهنه و فرسوده نباشد!


کلمات دیگر: