1. old age
پیری،کهولت،کبر سن
2. old age added virulence to her tongue
پیری زبان او را نیش دارتر کرد.
3. old age and conservatism are often correlated
پیری و محافظه کاری اغلب به هم وابسته اند.
4. old age and its consequent infirmities
پیری و سستی های پی آیند آن (ناشی از آن)
5. old age has befogged his mind
پیری،فکرش را مختل کرده است.
6. old age has befuddled him
پیری حواس او را مغشوش کرده است.
7. old age has crabbed his nature
پیری او را کج خلق کرده است.
8. old age has dimmed his eyes
پیری چشم های او را کم نور کرده است.
9. old age has not cooled his ardor for politics
کهولت از اشتیاق او به سیاست نکاسته است.
10. old age sets him apart from others
کبر سن او را از دیگران جدا می کند.
11. old age toned down his hot temper
پیری خلق آتشین او را ملایم کرد.
12. old and fat and indolent
پیر و چاق و تنبل
13. old books
کتاب های قدیمی
14. old clothes
لباس کهنه
15. old clothes may be of use to those refugees
ممکن است لباس های کهنه به درد آن پناهندگان بخورد.
16. old customs are dying
سنت های گذشته رو به زوال است.
17. old economic problems resurfaced
مسائل اقتصادی پیشین دوباره پدیدار شد.
18. old english and middle english
انگلیسی کهن و انگلیسی میانه
19. old enmity
دشمنی دیرینه
20. old houses are often damp
خانه های قدیمی اکثرا مرطوب اند.
21. old indian arrowheads were made of stone
سنان سرخ پوستان قدیم از سنگ ساخته شده بود.
22. old maids were condemned to being parasites of their fathers or brothers
دختران خانه مانده محکوم بودند که سربار پدر یا برادر خود باشند.
23. old men grubbing for a bare subsistence
پیرمردانی که برای یک نان بخور و نمیر جان می کندند
24. old men were sitting on park benches
پیرمردان روی نیمکت های پارک نشسته بودند.
25. old men who are not receptive to new ideas
پیرمردانی که پذیرای عقاید تازه نیستند
26. old men with ancient faces
پیرمردانی با صورت های پرچین و چروک
27. old men with antediluvian ideas
پیرمردانی با عقاید عهد دقیانوس
28. old methods not attuned to the times
روش های کهنه ای که با زمان هماهنگی نداشتند
29. old newspapers can be turned into compost
روزنامه های کهنه را می توان به کود تبدیل کرد.
30. old people become easy prey to dishonest salesmen
اشخاص سالخورده به آسانی طعمه ی فروشندگان دغلکار می شوند.
31. old rubber band loses its stretch
نوار کش کهنه کشسانی خود را از دست می دهد.
32. old wine
شراب کهنه
33. old women manned the barricades
زنان پیر سنگرهای خیابانی را حفاظت می کردند.
34. old beyond one's years
عاقل تر از همسالان خود،از سن خود خردمندتر
35. old geezer
پیر و پاتال،پیرمرد بدقلق،پیر کفتار،خرف،هاف هافو
36. old habits die hard
ترک عادت موجب مرض است
37. old hat
(عامیانه) هر چیز کهنه،عقیده ی قدیمی و آشنا،به سبک قدیم،کهنه و پیش پا افتاده
38. an old book enfolded in a yellowed sheet of paper
کتاب کهنه ای که در کاغذ رنگ و رو رفته ای پیچیده شده بود
39. an old building
ساختمان قدیمی
40. an old building with new carpeting
ساختمانی قدیمی با فرش های نو
41. an old but still popular tradition
یک سنت قدیمی ولی هنوز متداول
42. an old car
اتومبیل قراضه
43. an old car is better than none at all
یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.
44. an old enterprise specializing in banking activities
یک شرکت قدیمی که تخصص آن در امور بانکی است
45. an old history professor who was woolly on dates
استاد کهنسال تاریخ که تاریخ ها را قاتی می کرد
46. an old law that is still binding in california
یک قانون قدیمی که هنوز در کالیفرنیا به قوت خود باقی است
47. an old man
مرد پیر،پیر مرد
48. an old man as well as an old politician
پیرمردی که در سیاست هم کهنه کار است
49. an old man besotted by too much drink
پیرمردی که مشروب زیاد مست و خرابش کرده بود
50. an old man full of juice and warmth
پیرمردی پر از نیرو و حرارت
51. an old man gasping for breath
پیرمردی که به زحمت نفس می کشید
52. an old man in the twilight of his life
پیرمردی در غروب زندگانی
53. an old man was limping along the street
پیر مردی در راستای خیابان می لنگید.
54. an old man who tried to prolong his dusty life
پیرمردی که می کوشید عمر بی حاصل خود را طولانی تر کند
55. an old man whom disease had enfeebled
پیرمردی که بیماری رمق او را گرفته بود
56. an old man with a perpetual frown
پیرمردی با اخم همیشگی
57. an old man with a round back
پیرمردی با پشت خمیده
58. an old man with leathery, sunburnt skin
پیرمردی با پوست چرم مانند و آفتاب زده
59. an old man with mangy hair
پیرمردی با موهای کم پشت و ژولیده
60. an old man with rocky legs
پیرمردی با پاهای سست
61. an old man's wrinkled face
چهره ی چروکیده ی یک پیرمرد
62. an old neighborhood
محله ی قدیمی
63. an old photograph of my grandfather
عکس قدیمی پدربزرگم
64. an old politician with fusty ideas
سیاست باز پیر با عقاید پوسیده
65. an old river
پیر رود
66. an old sailor who is spending his sad retirement ashore
ملوان پیری که بازنشستگی غم انگیز خود را در خشکی می گذراند
67. an old salt
ملوان پیر
68. an old soldier whose life bridged the two world wars
سرباز پیری که زندگیش دو جنگ جهانی را دربر گرفت
69. an old tradition
یک سنت قدیمی
70. an old tree
درخت کهنسال