کلمه جو
صفحه اصلی

parking


معنی : پارکینگ، ماندگاه، توقفگاه بی سقف
معانی دیگر : 1- عمل پارک کردن، ماند کردن 2- (محل) پارکینگ، مانشگاه، توقفگاه، توقفگاه بی سقف برای توقف وسائط نقلیه

انگلیسی به فارسی

( lot parking ) ماندگاه، توقفگاه بی‌سقف (برای توقف وسائل نقلیه)


عمل پارک کردن، ماند کردن


پارکینگ، ماندگاه، توقفگاه بی سقف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: space or an area where cars can be left temporarily.

- There is parking behind the restaurant and on the street in front of it.
[ترجمه ترگمان] پشت این رستوران، جای پارک است و در خیابان جلوی آن
[ترجمه گوگل] پارکینگ پشت رستوران و در خیابان در مقابل آن وجود دارد

• placing a vehicle in a location for an extended period of time; lot for parking cars; (slang) making out, kissing

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پارکینگ - توقفگاه

مترادف و متضاد

پارکینگ (اسم)
parking

ماندگاه (اسم)
parking, parking lot

توقفگاه بی سقف (اسم)
parking, parking lot

جملات نمونه

1. parking is permitted only on sundays
توقف (اتومبیل) فقط در روزهای یکشنبه مجاز است.

2. parking is prohibited
پارک کردن (در اینجا) ممنوع است.

3. parking or even stopping is fobidden at crossroads
سرچهارراه ها پارک کردن و حتی توقف کردن قدغن است.

4. parking space
جای پارک کردن (اتومبیل)

5. parking
1- عمل پارک کردن،ماند کردن 2- (محل) پارکینگ،مانشگاه،ماندگاه،توقفگاه

6. a parking lot
جایگاه پارکینگ،ماندگاه

7. no parking
پارک کردن ممنوع

8. a multi-level parking lot
پارکینگ چند طبقه

9. a place of parking
محل توقف اتومبیل

10. the designation of parking areas for the handicapped
تخصیص محل پارکینگ برای معلولین

11. to put the problem of parking before the mayor
مسئله ی پارکینگ را با شهردار در میان گذاشتن

12. iraj started the car and maneuvered out of the parking lot
ایرج اتومبیل را روشن کرد و با مهارت از پارکینگ خارج شد.

13. Please turn your old parking permits in at the end of the week.
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت پارک قدیمی رو تا آخر هفته تحویل بده
[ترجمه گوگل]لطفا مجوز های پارکینگ قدیمی خود را در پایان هفته باز کنید

14. The parking facilities are inadequate for a busy shopping centre.
[ترجمه ترگمان]تسهیلات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ کافی نیستند
[ترجمه گوگل]امکانات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ ناکافی است

15. He occasionally infringe the law by parking near a junction.
[ترجمه ترگمان]اون گه گاه قانون رو با پارک نزدیک یه تقاطع رد می کنه
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات با پارک کردن در نزدیکی یک بند قانون را نقض می کند

16. Let's hope we can find a parking space.
[ترجمه ترگمان]بیا امیدوار باشیم که بتونیم یه جای پارک پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]امیدواریم بتوانیم یک فضای پارکینگ پیدا کنیم

17. Parking spaces are demarcated by white lines.
[ترجمه ترگمان]فضاهای پارکینگ توسط خطوط سفید تعیین شده اند
[ترجمه گوگل]فضاهای پارکینگ توسط خطوط سفید مشخص می شوند

18. John was irritated by drivers parking near his house and causing an obstruction.
[ترجمه ترگمان]جان از پارکینگ کنار خانه اش به خشم آمده بود و باعث انسداد انسداد شده بود
[ترجمه گوگل]جان با پارکینگ رانندگان در نزدیکی خانه اش تحریک شد و باعث انسداد شد

19. I got a parking fine for parking on double yellow lines.
[ترجمه ترگمان]من یه پارکینگ خوب برای پارک کردن دوتا خط زرد دارم
[ترجمه گوگل]من پارکینگ خوبی برای پارکینگ در دو خط زرد داشتم

20. There's parking space in front of the hotel.
[ترجمه ترگمان]جای پارک در جلوی هتل است
[ترجمه گوگل]پارکینگ در مقابل هتل وجود دارد

پیشنهاد کاربران

پهلوگاه

پهلوگیری

کنارگاه، ایستگاه

جای پارک

پارکینگ بدون سقف

parking
parking : park - ing
park = ایست ، واایست ، ویست ، پِی ایست
ing - = پسوند نشانه بیشی یک کار و هم ریشه با - اَنگ پارسی مانند :
قَشَنگ : قَش - اَنگ = پُر از قَش/ خَش/ خوش
مَلَنگ : مَل - اَنگ = بیش از اندازه مَل/ مُل / باده/ مِی
پَلَنگ : پَل - اَنگ = پُر از پَل= خال ، لَکه
تُفنگ : تُف - انگ = تُف/ تَف/ تَفت/ تافت= آتش زیاد
و دیگر : کُلَنگ ، جَفَنگ، زرنگ، شرنگ، نهنگ، . . .
پیش نهاد : ایستنگ ، واستنگ
گُذاشتگاه، گُدارشگاه


کلمات دیگر: