کلمه جو
صفحه اصلی

obsequies


معنی : مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی
معانی دیگر : مراسم کفن و دفن، آیین تشیع جنازه، ختم، ختم گزاری

انگلیسی به فارسی

مراسم کفن و دفن


obsequies، مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی


انگلیسی به انگلیسی

• funeral; rites of burial

مترادف و متضاد

مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی (اسم)
obsequies

جملات نمونه

1. Some of the obsequies that marked Chris Woodhead's passing spoke of his work to improve school standards.
[ترجمه ترگمان]برخی از این تشییع جنازه که نشان می داد کریس Woodhead از کار خود برای بهبود استانداردهای مدرسه سخن می گوید
[ترجمه گوگل]بعضی از وقایع که نشان می دهد کریس وود هاید رد صحبت از کار خود را برای بهبود استانداردهای مدرسه

2. On that soldier's obsequies the general award his wife a medal and a American flag.
[ترجمه ترگمان]در تشییع جنازه این سرباز، ژنرال به همسرش مدال و پرچم آمریکا اعطا کرد
[ترجمه گوگل]بر اساس این سرباز، جایزه عمومی همسرش یک مدال و یک پرچم آمریکایی است

3. Hundreds paid their last respects at his obsequies.
[ترجمه ترگمان]صدها تن از آخرین respects به مرگ او پرداختند
[ترجمه گوگل]صدها تن از آخرین احکام خود را در قبال او سپری کردند

4. Fifteen minutes later, the journalists were composing their obsequies.
[ترجمه ترگمان]پانزده دقیقه بعد، روزنامه نگاران تشییع جنازه خود را ادامه دادند
[ترجمه گوگل]پانزده دقیقه بعد، روزنامه نگاران در حال نوشتن خاطرات خود بودند

5. Once in the city, they even conducted obsequies for Him.
[ترجمه ترگمان]حتی یک بار در شهر جنازه را به سوی او هدایت کردند
[ترجمه گوگل]وقتی که در شهر بودند، حتی برای او احضار شدند

6. Finally, I analyse the relationship between folk obsequies ceremony and Suona music.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، رابطه بین آیین تشییع جنازه مردمی و موسیقی Suona را بررسی می کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من رابطه بین مراسم عروسی و موسیقی Suona را تحلیل می کنم

7. He also wished to leave because the nuns were still engaged in the obsequies preceding the funerals of their two dead colleagues.
[ترجمه ترگمان]همچنین مایل بود آنجا را ترک کند، زیرا راهبه ها در تشییع جنازه قبل از مراسم تشییع جنازه دو تن از همکاران مرده خود به آیین تشییع جنازه مشغول بودند
[ترجمه گوگل]او همچنین آرزو کرد که ترک کند؛ زیرا راهبه ها هنوز در مراسم قبل از مراسم خاکسپاری دو همتای مرده خود مشغول بودند

8. She just hoped she would be spared a pressing invitation to his obsequies.
[ترجمه ترگمان]او فقط امیدوار بود که او از یک دعوت فوری به مرگ او چشم پوشی کند
[ترجمه گوگل]او فقط امیدوار بود که او دعوت نامه ای را برای پیشگویی هایش نادیده بگیرد

9. The first care of the young bird as soon as fledged, and able to trust to his wings, is to perform the obsequies of his father.
[ترجمه ترگمان]اولین مراقبت این پرنده جوان، که به زودی بالغ می شود و قادر است به بال هایش اعتماد کند، این است که تشییع جنازه پدرش را انجام دهد
[ترجمه گوگل]اولین مراقبت از پرنده جوان به زودی به عنوان فرمانده و قادر به اعتماد به بال خود را، انجام obsequies از پدرش است

10. In ancient China, monarchical power transfer was directly related to the late monarch's obsequies.
[ترجمه ترگمان]در چین باستان، انتقال قدرت پادشاهی مستقیما به آیین تشییع جنازه مرحوم مرتبط بود
[ترجمه گوگل]در چین باستان، انتقال قدرت سلطنتی به طور مستقیم به تسخیر پادشاه اواخر مربوط بود

11. Groans and convulsions, and discolored face, and friends weeping, and blacks, and obsequies, and the like, show death terrible.
[ترجمه ترگمان]آه و تشنجات و تشنج و چهره بی رنگ، و دوستان گریان، سیاه، و مرگ، مرگ را به مرگ نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اعتیاد و تشنگی، و چهره رنگی، و دوستان که گریه می کنند و سیاه پوستان و بلاواسطه و غیره، نشان دهنده مرگ وحشتناکی است

12. Moreover, he wishes to be alive and present at the obsequies.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او می خواهد که زنده باشد و در آن زمان به آرامی در حال مرگ باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آرزو دارد که زنده بماند و در روز قیامت حضور یابد

13. Groans and, and discolored face, and friends, and blacks, and obsequies, and the, show death terrible.
[ترجمه ترگمان]با ناله و ناله و چهره بی رنگ، و چهره بی رنگ، دوستان، سیاه، و مرگ، مرگ وحشتناک
[ترجمه گوگل]اعتیاد و تغییر رنگ چهره و دوستان و سیاه پوستان و بقایای آن و مرگ و میر وحشتناک است

14. The second part: I identify narration with discussion in order to introduce the main process of obsequies ceremony.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: من روایت را با بحث شناسایی می کنم تا فرآیند اصلی آیین تشییع جنازه را معرفی کنم
[ترجمه گوگل]بخش دوم: من روایت را با گفتگو تشریح می کنم تا مراحل اصلی مراسم عروسی را معرفی کنم


کلمات دیگر: