کلمه جو
صفحه اصلی

o'clock


معنی : ساعت، از روی ساعت
معانی دیگر : طبق ساعت، (برای نشان دادن جهت حرکت هواپیما و غیره بر حسب شماره های صفحه ی ساعت) سوی، از روی ساعت مخفف clock the of ساعت

انگلیسی به فارسی

(مخفف of the clock)، ساعت، از روی ساعت


ساعت، از روی ساعت


انگلیسی به انگلیسی

• of the clock

مترادف و متضاد

ساعت (قید)
o'clock

از روی ساعت (قید)
o'clock

جملات نمونه

1. five o'clock
ساعت پنج

2. nine o'clock
ساعت نه

3. one o'clock
ساعت یک

4. one o'clock sharp
درست سر ساعت یک

5. ten o'clock at night
ساعت ده شب

6. at 8 o'clock in the morning
در ساعت 8 صبح

7. at five o'clock
در ساعت پنج

8. at ten o'clock prompt
درست سرساعت ده

9. just one o'clock
سر ساعت یک

10. the five o'clock train was today's last mail
قطار ساعت پنج آخرین وسیله ی نامه رسانی امروز بود.

11. somewhere about ten o'clock
وقتی در حدود ساعت ده

12. be back by ten o'clock
پیش از (تا) ساعت ده برگرد.

13. he arrived at seven o'clock in the evening
او ساعت هفت شب وارد شد.

14. i awoke at six o'clock
ساعت شش بیدار شدم.

15. it happened round four o'clock
حدود ساعت چهار رخ داد.

16. it's just on five o'clock
درست ساعت 5 است.

17. high water was at six o'clock
مد در ساعت شش بود.

18. the class begins at eight o'clock
کلاس ساعت هشت آغاز می شود.

19. the committee rose at four o'clock
جلسه ی کمیته ساعت چهار خاتمه یافت.

20. the sun sets at six o'clock
خورشید ساعت شش غروب می کند.

21. he got to school at 8 o'clock
ساعت 8 به مدرسه رسید.

22. they have been reading since ten o'clock
از ساعت ده مشغول خواندن بوده اند.

23. enemy fighter planes are approaching from 12 o'clock
جنگنده های دشمن دارند از جلو نزدیک می شوند.

24. i remained in the house until ten o'clock
تا ساعت ده در خانه ماندم.

25. make sure you are here before seven o'clock
حتما قبل از ساعت هفت اینجا باش.

26. according to the program, we have to be ready by ten o'clock
طبق برنامه باید ساعت ده آماده باشیم.

27. I got up at five o'clock this morning!
[ترجمه ترگمان]امروز صبح ساعت پنج بیدار شدم
[ترجمه گوگل]من صبح پنج ساعت صبح بلند شدم

28. By 7 o'clock a long queue had formed outside the cinema.
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ۷ صف طویلی در بیرون سینما شکل گرفت
[ترجمه گوگل]در ساعت 7 یک صف طولانی در خارج از سینما شکل گرفت

29. The approximate time is three o'clock.
[ترجمه ترگمان]زمان تقریبی ساعت سه است
[ترجمه گوگل]زمان تقریبی ساعت سه است

30. The accident occurred at five o'clock.
[ترجمه ترگمان]تصادف در ساعت پنج به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]این حادثه در ساعت پنج ظهر رخ داد

ten o'clock at night

ساعت ده شب


Enemy fighter planes are approaching from 12 o'clock.

جنگنده‌های دشمن دارند از جلو نزدیک می‌شوند.


پیشنهاد کاربران

ساعت کامل
two o'clock
ساعت 2 تمام

ساعت . معمولا در جملاتی مثل It's 1 o' clock یا همچین چیزی می آید که زمان ساعت را اعلام می کند و برای سوالی کردن آن هم می توان گفت : What time is it? It's 1 o'clock

ترجمه کردن Atoclockgesterdayl ataxi



کلمات دیگر: