کلمه جو
صفحه اصلی

oration


معنی : نطق، خطابه، سخن، سخنرانی
معانی دیگر : گفتار، خطبه، فصاحت و بلاغت

انگلیسی به فارسی

نطق، سخنرانی، فصاحت و بلاغت، خطابه


اظهارنظر، خطابه، نطق، سخنرانی، سخن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal, usu. long speech, esp. one given on an important occasion.
مترادف: address, speech
مشابه: declamation, discourse, disquisition, lecture, monologue, panegyric, sermon, talk

- The students listened earnestly to the oration given by the university president at their commencement.
[ترجمه ترگمان] دانشجویان با شور و اشتیاق به سخنرانی که توسط رئیس دانشگاه در شروع آن ها داده شده بود، گوش دادند
[ترجمه گوگل] دانش آموزان به شدت به سخنرانی رئیس جمهور دانشگاه در هنگام شروع آنها گوش فرا دادند

(2) تعریف: an unnecessarily formal or pompous speech.
مترادف: peroration
مشابه: disquisition, lecture, sermon, speech

- I hope we don't have to hear another one of Uncle Mel's orations on the moral corruption of our society!
[ترجمه ترگمان] امیدوارم مجبور نباشیم یکی دیگه از داستان های عمو مل رو درباره انحراف اخلاقی جامعه مون بشنوم!
[ترجمه گوگل] امیدوارم که ما مجبور نیستیم یکی دیگر از سخنان عمو مل را درباره فساد اخلاقی جامعه ما بشنویم!

• speech; sermon; public speaking
an oration is a formal public speech; a formal word.

مترادف و متضاد

نطق (اسم)
address, speech, lecture, utterance, oration, peroration

خطابه (اسم)
address, lecture, oration, sermon, precept, allocution, prelection

سخن (اسم)
word, discourse, speech, utterance, oration, talk, converse, conversation, dialogue, interlocution, rune, leden, locution

سخنرانی (اسم)
speech, lecture, oration, prelection

speech


Synonyms: address, chalk talk, declamation, discourse, harangue, homily, lecture, pep talk, pitch, sermon, soapbox, spiel


Antonyms: print, writing


جملات نمونه

1. He asked for no funeral oration.
[ترجمه ترگمان]اون از من خواست که یک سخنرانی رسمی براش انجام بدم
[ترجمه گوگل]او برای تحویل مراسم خاکسپاری خواسته بود

2. When his oration ended, the rector felt sufficiently relieved to try and figure out what to do.
[ترجمه ترگمان]وقتی سخنرانی اش تمام شد، رئیس به اندازه کافی احساس آسودگی کرد و سعی کرد بفهمد چه کار باید بکند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سخنرانی او پایان یافت، رؤسای جمهور احساس راحتی می کردند و می دانستند چه باید بکنند

3. The funeral oration given by her husband moved everyone deeply.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین شوهرش همه را به شدت متاثر کرده بود
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه توسط شوهرش هر کس عمیقا نقل مکان کرد

4. Encyclical funeral oration after carved stone, still stand today east streams Jiang Ancestral Hall Lane.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین Encyclical که پس از سنگ حکاکی شده بود، همچنان در کنار نهر \"جیانگ Ancestral هال\" قرار دارد
[ترجمه گوگل]زنجیره ای در مراسم تشییع جنازه پس از حک شده سنگ، هنوز هم ایستاده امروز شرق جریان Jiang Ancestral Hall Lane

5. Carriers participating intra oration of the item may not accept claims resulting from the above conditionacceptance.
[ترجمه ترگمان]حمل کننده های ترکیبی شرکت کننده در این مورد ممکن است ادعاهای مربوط به conditionacceptance بالا را قبول نکنند
[ترجمه گوگل]حامل های شرکت کننده در داخل کالا ممکن است ادعاهای ناشی از پذیرش شرایط بالا را قبول نکنند

6. He was asked to deliver an oration at the meeting.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد سخنرانی خود را در این جلسه برگزار کند
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد در جلسه سخنرانی کند

7. He delivered an oration on the decline of family values.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی خود را در مورد کاهش ارزش های خانوادگی ایراد کرد
[ترجمه گوگل]او دربارۀ کاهش ارزش های خانوادگی، اظهار داشت

8. This was the groundwork of his oration.
[ترجمه ترگمان]این یکی از groundwork سخنرانی او بود
[ترجمه گوگل]این کار او بود

9. In his oration he said that he was operating a big plant.
[ترجمه ترگمان]او در سخنرانی خود گفت که او یک کارخانه بزرگ کار می کند
[ترجمه گوگل]او در سخنان خود گفت که او یک کارخانه بزرگ را اداره می کند

10. Emerson's oration was disjointed.
[ترجمه ترگمان]نطق Emerson از هم گسیخته بود
[ترجمه گوگل]اظهار امرسون از بین رفت

11. One who an oration.
[ترجمه ترگمان]یکی که بلاغت سخنرانی کند
[ترجمه گوگل]کسی که به مناسبت

12. Frye was in no mood for Socratic dialogue, and he irritably resumed his oration.
[ترجمه ترگمان]فرای در حال حاضر تمایلی به گفتگو درباره سقراط نداشت، و با عصبانیت نطق خود را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]فری برای گفتگو سقراطی هیچ خیری نداشت و او به طرز تحقیرآمیز خود را از سر گرفت

13. On Wednesday, Byrd quoted Cicero and Aristotle in a long oration on the evils of the line-item veto.
[ترجمه ترگمان]در روز چهارشنبه، برد به نقل قول از سیسرون و ارسطو در سخنرانی طولانی درباره مضرات \"حق وتو\" نقل قول کرد
[ترجمه گوگل]در روز چهارشنبه، برد به نقل از سیئر و ارسطو در نقل و انتقالات طولانی در مورد آزار و شکنجه خط مقدم نقل مکان کرد

14. Perhaps this was another part of his very cunning, and well performed oration.
[ترجمه ترگمان]شاید این هم بخشی دیگر از مکر و well بود
[ترجمه گوگل]شاید این بخش دیگری از بسیار حیله گری بود و به خوبی اجرا شد


کلمات دیگر: