کلمه جو
صفحه اصلی

obviate


معنی : رفع کردن، عدول کردن، مرتفع کردن، رفع نیاز کردن
معانی دیگر : نا بایسته کردن، غیر ضروری کردن، نا لازم کردن، بر طرف کردن، از سر راه بر داشتن

انگلیسی به فارسی

مرتفع کردن، رفع کردن، رفع نیاز کردن


از بین بردن، مرتفع کردن، رفع کردن، رفع نیاز کردن، عدول کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: obviates, obviating, obviated
مشتقات: obviation (n.)
• : تعریف: to prevent or eliminate in advance; render unnecessary or irrelevant.
مترادف: avert, eliminate, foreclose, forestall, preclude, prevent, ward off
مشابه: bypass, cancel, circumvent, foredoom, frustrate, moot, negate, prohibit, skirt, stave off, wade

- This new law will obviate the need to amend the constitution.
[ترجمه ترگمان] این قانون جدید نیاز به اصلاح قانون اساسی را برطرف خواهد کرد
[ترجمه گوگل] این قانون جدید نیاز به اصلاح قانون اساسی را برطرف می کند

• remove an obstacle in advance; prevent; eliminate or deal with a potential problem or hardship
to obviate something such as a problem or a need means to remove it or make it unnecessary; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] رفع کردن، رفع نیاز کردن

مترادف و متضاد

رفع کردن (فعل)
remove, assoil, eliminate, resolve, solve, detoxify, obviate

عدول کردن (فعل)
swerve, dodge, obviate, avoid, elude, shirk, back out, backtrack, deviate, weasel, flinch, skive

مرتفع کردن (فعل)
obviate

رفع نیاز کردن (فعل)
obviate

make unnecessary


Synonyms: anticipate, avert, block, counter, counteract, deter, do away with, forestall, forfend, hinder, interfere, interpose, intervene, preclude, prevent, remove, restrain, rule out, stave off, ward


Antonyms: allow, help, permit


جملات نمونه

1. A peaceful solution would obviate the need to send a UN military force.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل صلح آمیز نیاز به ارسال نیروی نظامی سازمان ملل را برطرف می کند
[ترجمه گوگل]یک راه حل صلح آمیز نیاز به ارسال یک نیروی نظامی سازمان ملل متحد را خواهد داشت

2. They obviate the need to walk about with a small shovel and separate bags.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدند که باید با یک بیل کوچک و کیسه جداگانه راه بروند
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به راه رفتن در مورد بیل و کیسه های جداگانه را از بین می برند

3. The widening or duplication of tunnels to obviate one way working of wide barges soas to avoid long delays.
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از تاخیرات طولانی مدت، باز هم تکرار و یا تکرار تونل ها برای برطرف کردن یک روش of گسترده استفاده می شود
[ترجمه گوگل]گسترش یا تکرار تونل ها برای جلوگیری از کارکردن از بارگشت های وسیع برای اجتناب از تاخیرهای طولانی

4. In many instances this is too late to obviate desertification and soil erosion.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد این مساله برای برطرف نمودن بیابان زایی و فرسایش خاک بسیار دیر است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد خیلی دیر شده است تا از بیابان زایی و فرسایش خاک جلوگیری شود

5. But such divine activity does not obviate the urgent need for witness.
[ترجمه ترگمان]اما چنین فعالیت الهی نیاز مبرم به شهادت را برطرف نمی کند
[ترجمه گوگل]اما چنین فعالیت های الهی نیازمندی فوری برای شاهد را از بین نمی برد

6. How religiously, if only in order to obviate neighbourly interference, the Darcian woman would observe contraceptive precautions!
[ترجمه ترگمان]اگر از لحاظ مذهبی، اگر فقط برای برطرف کردن دخالت همسایگی، از نظر مذهبی اجتناب شود، زن Darcian مواظب پیش گیری از پیش گیری از بارداری است!
[ترجمه گوگل]اگر به منظور تضعیف تداخل همسایه، مذهبی، زن ثروتمند، اقدامات احتیاطی ضد بارداری را رعایت کند!

7. The practice above suggested should obviate this.
[ترجمه ترگمان]رویه ای که در بالا پیشنهاد شد باید این مساله را برطرف کند
[ترجمه گوگل]عمل فوق پیشنهاد می کند این را نادیده بگیرد

8. My language awareness course is intended to obviate the need for it by enabling any teacher to learn alongside the pupils.
[ترجمه ترگمان]درس آگاهی زبانی من در نظر دارد که با قادر ساختن هر معلمی برای یادگیری در کنار دانش آموزان، برطرف شود
[ترجمه گوگل]دوره آگاهی زبان من در نظر گرفته شده است که نیاز به آن را از بین می برد با فعال کردن هر آموزگار در کنار دانش آموزان

9. A list made beforehand and ticked off should obviate the necessity for this though.
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک لیست از قبل تهیه کرده بود و باید برای این کار باید رفع و رجوع می کرد
[ترجمه گوگل]لیستی که پیش از آن ساخته شده اند، باید از این امر اجتناب کنند

10. I obviate the need to travel.
[ترجمه ترگمان]من احتیاج به مسافرت دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به سفر را از بین می برم

11. The length of the day can obviate much of the good accomplished in day care for both the sufferer and the carer.
[ترجمه ترگمان]طول روز می تواند بیشتر از کاره ای خوب در طول روز برای بیمار و both برطرف شود
[ترجمه گوگل]طول روز می تواند بسیاری از خوب انجام شده در مراقبت روزانه برای هر دو رنجور و مراقبت را نادیده بگیرد

12. Early administration of antibiotics may obviate the necessity of surgical incision and drainage.
[ترجمه ترگمان]تجویز اولیه آنتی بیوتیک ها، نیاز به عمل جراحی و تخلیه را برطرف می کند
[ترجمه گوگل]اعمال زودهنگام آنتی بیوتیک ها ممکن است ضرورت برش جراحی و زهکشی را از بین ببرد

13. Up to now, it is not possible to obviate the likelihood of the earthquake.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این امکان وجود ندارد که احتمال وقوع زلزله از بین برود
[ترجمه گوگل]تا کنون، احتمال وقوع زلزله امکان پذیر نیست

14. A pull ring is added to obviate the disadvantages of the prior rubber shoes, such as bulkiness and poor portability.
[ترجمه ترگمان]یک حلقه کشش برای برطرف کردن مضرات کفش های لاستیکی قبل از آن، مانند قابلیت حمل و انتقال ضعیف، اضافه می شود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از معایب کفش های لاستیکی قبلی، از قبیل بزرگ بودن و ضعیف قابل حمل، یک حلقه کششی اضافه شده است

The death of the accused obviated the need for a trial.

مرگ متهم نیاز به محاکمه را بر طرف کرد.


پیشنهاد کاربران

Obviate the need
رفع نیاز کردن


کلمات دیگر: