کلمه جو
صفحه اصلی

omit


معنی : انداختن، حذف کردن، از قلم انداختن، فروگذار کردن
معانی دیگر : ذکر نکردن، زدن، قلم زدن، انجام ندادن، کوتاهی کردن، قصور کردن، غفلت کردن

انگلیسی به فارسی

انداختن، حذف کردن، از قلم انداختن


از قلم انداختن


حذف کردن، از قلم انداختن، فروگذار کردن، انداختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: omits, omitting, omitted
(1) تعریف: to not include (something) through neglect or by decision; leave out.
مترادف: edit out, except, exclude
متضاد: embrace, include
مشابه: blue-pencil, cross off, cross out, delete, drop, edit, elide, jump, overlook, rule out, skip

- On the invitations, I unfortunately omitted the time that the party will begin.
[ترجمه زینب] متاسفانه زمان شروع مهمانی را در دعوت نامه از قلم انداختم.
[ترجمه ترگمان] متاسفانه، در دعوت، من زمانی را حذف کردم که مهمانی شروع خواهد شد
[ترجمه گوگل] در دعوت ها، متاسفانه زمان برگزاری این جشن را ندیده ام
- The paper was getting too long, so she omitted a few paragraphs.
[ترجمه ترگمان] مقاله خیلی طول کشیده بود، بنابراین چند جمله را حذف کرد
[ترجمه گوگل] مقاله بیش از حد طول می کشد، بنابراین چند پاراگراف را حذف کرد
- Why was his name omitted from the list?
[ترجمه A.A] چرا نامش از لیست حذف شده بود؟
[ترجمه ترگمان] چرا اسمش رو از لیست حذف کردن؟
[ترجمه گوگل] چرا نام او از لیست حذف شد؟
- We omitted going to the museum because there was not enough time.
[ترجمه A.A] ما موزه رفتن را نادیده گرفتیم چون وقت کافی نبود
[ترجمه ترگمان] ما رفتن به موزه را حذف کردیم، چون وقت کافی نداشتیم
[ترجمه گوگل] ما به موزه برویم چون زمان کافی نبود

(2) تعریف: to neglect to do or refrain from doing.
مترادف: neglect
مشابه: avoid, forget, refrain from, shirk

- The security guard omitted to check the rear entrance.
[ترجمه A.A] نگهبان امنیتی ورودی عقب را بررسی نکرد
[ترجمه ترگمان] نگهبان در ورودی عقب را بررسی کرد
[ترجمه گوگل] نگهبان امنیتی برای ورود به عقب بررسی نشده است
- She omitted to tell them that she was coming.
[ترجمه ترگمان] به آن ها گفته بود که دارد می آید
[ترجمه گوگل] او نتوانست به آنها بگوید که او در حال آمدن است

• delete; skip over; neglect
if you omit something, you do not include it; a formal word.
if you omit to do something, you do not do it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] حذف کردن

مترادف و متضاد

انداختن (فعل)
drop, relegate, souse, put, hitch, toss, launch, cast, sling, thrust, lay away, fell, throw, fling, hurl, hurtle, delete, omit, shovel, hew, jaculate

حذف کردن (فعل)
eliminate, pretermit, expurgate, dele, delete, omit, elide, retrench

از قلم انداختن (فعل)
drop, slip, pretermit, omit

فروگذار کردن (فعل)
fail, neglect, omit

exclude, forget


Synonyms: bar, blink at, bypass, cancel, cast aside, count out, cut, cut out, delete, discard, dismiss, disregard, drop, edit, eliminate, evade, except, fail, ignore, knock off, leave out, leave undone, let go, let slide, miss, miss out, neglect, overlook, overpass, pass by, pass over, preclude, prohibit, reject, repudiate, skip, slight, snip, trim, void, withhold, X-out


Antonyms: add, enter, include, inject, insert, remember


جملات نمونه

1. please omit my name from the list of volunteers
لطفا اسم مرا از فهرست داوطلبان قلم بزنید.

2. to omit to do something
در انجام کاری کوتاهی کردن

3. write down everything i say and don't omit even a word
هر چه می گویم بنویس و یک کلمه را هم نیانداز.

4. Omit the salt in this recipe.
[ترجمه Maryam] نمک را در این دستور حذف کنید
[ترجمه Yasaman] نمک را در این دستورالعمل حذف کن ( کنید )
[ترجمه ترگمان] نمک رو توی این دستورالعمل جمع کن
[ترجمه گوگل]نمک را در این دستور مصرف کنید

5. Please don't omit any details, no matter how trivial they may seem.
[ترجمه ترگمان]لطفا جزئیات را حذف نکنید، مهم نیست که چقدر مبتذل به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]لطفا هر گونه اطلاعاتی را نادیده نگیرید، مهم نیست چقدر بی اهمیت باشند

6. If you are a student, you can omit questions 161
[ترجمه Great] اگر دانش آموز هستی میتوانی سوال ۱۶۱ را حذف کنی
[ترجمه ترگمان]اگر شما دانش آموز هستید، می توانید سوالات ۱۶۱ را حذف کنید
[ترجمه گوگل]اگر دانشجویی هستید، می توانید سؤالات را 161 را حذف کنید

7. We decided to omit the recitatives because, quite frankly, they are not very interesting.
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم the را حذف کنیم زیرا، با صراحت، زیاد جالب نیستند
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم ریاضیات را حذف کنیم، زیرا کاملا صادقانه آن ها خیلی جالب نیستند

8. Predictably, Communist historians omit any mention of this atrocity in their accounts of the period.
[ترجمه ترگمان]Predictably، مورخ کمونیست هر اشاره ای از این بی رحمی را در حساب آن زمان حذف کرد
[ترجمه گوگل]به طور پیش بینی شده، مورخان کمونیستی در این گزارش ها هیچ اشاره ای به این جنایت نکردند

9. Please omit any reference to me in what you write of Patrick Hamilton.
[ترجمه ترگمان]لطفا هیچ اشاره ای به من که درباره \"پاتریک همیلتون\" نوشتی رو حذف کن
[ترجمه گوگل]لطفا هر گونه اشاره ای را به من در آنچه که از پاتریک همیلتون می نویسید حذف کنید

10. What happened next . . . Perhaps he should omit the details.
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که بعد افتاد … شاید بهتر باشه جزئیات رو حذف کنه
[ترجمه گوگل]بعد چه اتفاقی افتاد شاید او جزئیات را نادیده بگیرد

11. Why then omit to mention Walter?
[ترجمه ترگمان]پس چرا از اشاره به والتر صرف نظر نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا والتر به خاطر نداشت؟

12. Omit any mention of a short-term job that you left on poor terms?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ اشاره ای به شغل کوتاه مدت کرده اید که شما را با شرایط ضعیف رها کرده اید؟
[ترجمه گوگل]هرگونه اشاره ای به یک کار کوتاه مدت که در شرایط ضعیف قرار دارد، نادیده بگیرید؟

13. Any list of success stories is bound to omit some favourite voice.
[ترجمه ترگمان]هر لیستی از داستان های موفقیت باید برخی از صداهای مورد علاقه را حذف کنید
[ترجمه گوگل]هر لیستی از داستانهای موفقیت باید برخی از صداهای مورد علاقه را حذف کند

Write down everything I say and don't omit even a word.

هرچه می‌گویم بنویس و یک کلمه را هم نینداز.


Please omit my name from the list of volunteers.

لطفاً اسم مرا از فهرست داوطلبان قلم بزنید.


In order to shorten the book we have omitted some of its chapters.

برای کوتاه‌سازی کتاب برخی از فصل‌های آن را حذف کرده‌ایم.


He omitted to tell when he was going.

او تاریخ رفتن خود را نگفت.


to omit to do something

در انجام کاری کوتاهی کردن


پیشنهاد کاربران

. E. g
Omit anything that is likely to offend people

از غفلت حذف کردن

فعل:
leave out or exclude ( someone or something ) , either intentionally or forgetfully. حذف یا محروم کردن کسی یا چیزی از روی عمد یا فراموش کاری.
"he was omitted from the second Test""او از آزمون دوم حذف شد"

fail or neglect to do. قصور یا نادیده گرفتن در انجام دادن
"he modestly omits to mention that he was a pole - vault champion" "او به ندرت ذکر میکند که یک قهرمان پرش با نیزه است "

صرف نظر کردن از انجام کاری

شامل نبودن


mention ذکر کردن - اشاره کردن
omit ذکر نکردن - اشاره نکردن
از قلم انداختن - حذف کردن

omit ( verb ) = حذف کردن، از قلم انداختن، نادیده گرفتن، ذکر نکردن، جا انداختن، کوتاهی کردن، قصور کردن، غفلت کردن، به فراموشی سپردن، کنار گذاشتن

Definition = برای به عهده داشتن یا انجام کاری کوتاهی کنید/

مترادف با کلمه : neglect ( verb )

examples :
1 - He inadvertently omitted some important data from the report.
وی به طور ناخواسته برخی از اطلاعات مهم را از این گزارش حذف کرد.
2 - The Prince's tour conveniently omitted the most deprived areas of the city.
تور سیاحتی شاهزاده محروم ترین مناطق شهر را به راحتی نادیده گرفت.
3 - She omitted to mention that the gun was loaded.
او فراموش کرد اشاره کند که اسلحه پر شده است.
4 - She omitted to mention that she would be away next week.
او فراموش کرد که اشاره کند که او هفته بعد غیبت خواهد داشت.
5 - The book omitted any mention of the king's illness.
در این کتاب هرگونه اشاره به بیماری پادشاه حذف شده بود.
6 - I’d be upset if my name were omitted from the list of contributors.
ناراحت می شوم اگر نام من از لیست همکاران حذف شود.
7 - Omit anything that is likely to offend people
هر چیزی را که احتمالاً موجب آزردگی مردم می شود ، کنار بگذارید
8 - This chapter may be omitted
این فصل درسی ممکن است حذف شود


کلمات دیگر: