کلمه جو
صفحه اصلی

ontological


معنی : وابسته به هستیشناسی
معانی دیگر : وابسته به هستی شناسی

انگلیسی به فارسی

وابسته به هستی شناسی


هستی شناسی، وابسته به هستیشناسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: ontologically (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to the philosophical study of existence and the nature of reality.

- The world evoked in a novel has a different ontological status than the world we see outside our window.
[ترجمه رضا] دنیایی که در رمان به تصویر کشیده می شود, وضعیت هستی شناختی متفاوتی نسبت به دنیایی دارد که ما از پنجره زندگی مان به بیرون نگاه میکنیم.
[ترجمه ترگمان] دنیایی که در یک رمان برانگیخته می شود، وضعیت هستی شناسی متفاوتی نسبت به دنیایی دارد که ما بیرون از پنجره می بینیم
[ترجمه گوگل] جهانی که در رمان بوجود آمده است، وضعیت هستی شناختی متفاوتی نسبت به جهانی که ما خارج از پنجره ما می بینیم

• of or pertaining to ontology, pertaining to the branch of metaphysics which is concerned with existence and the nature of being

مترادف و متضاد

وابسته به هستی شناسی (صفت)
ontological

جملات نمونه

1. Knowledge of their ontological status thus functions in Textermination as a trope for indeterminacy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دانش وضعیت هستی شناسی آن ها در Textermination به عنوان یک trope برای تعیین indeterminacy عمل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، شناخت وضعیت هستی شناختی آنها در Textermination به عنوان یک گرایش برای عدم قطعیت عمل می کند

2. Strictly speaking, in what ontological category of things are causes and other conditions, the things which comprise causal circumstances?
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق، در چه مقوله هستی شناسی اشیا موجب می شود و شرایط دیگر، چیزهایی که شرایط علی را تشکیل می دهند؟
[ترجمه گوگل]به طور جدی، در چه طبقه بندی هسته ای از چیزها علل و شرایط دیگر، چیزهایی است که شرایط علی را تشکیل می دهند؟

3. Thus, contemporary ontological debates relating to the photograph are divergent.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بحث های هستی شناسی معاصر مربوط به عکس با هم متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، بحث های هستی شناسانه معاصر مربوط به عکس واگرا است

4. The ontological status of fictional worlds has been of interest to philosophers as well as literary critics.
[ترجمه ترگمان]وضعیت هستی شناسی جهان خیالی به فلاسفه و نیز منتقدان ادبی علاقه مند بوده است
[ترجمه گوگل]وضعیت هستی شناختی دنیای داستانی برای فیلسوفان و منتقدان ادبی علاقه مند است

5. It is clearly not a property of ontological objects, despite the fact that singular existential propositions can make perfectly good sense.
[ترجمه ترگمان]با وجود این حقیقت که گزاره های وجودی منفرد می توانند کاملا حس خوبی داشته باشند، به وضوح یک ویژگی از اشیا هستی شناسی نیست
[ترجمه گوگل]بدیهی است که گزاره های موجود انحصاری می توانند کاملا صحیح باشند

6. Moreover the ontological reductivist can not state his own philosophical position coherently.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هستی شناسی هستی شناسی نمی تواند موقعیت فلسفی خود را به طور متصل بیان کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نوستالژیک هستی شناختی نمی تواند موضع فلسفی خود را هماهنگ کند

7. Lao Tzu thought of the "covering" in the ontological level, which differs it from the "demasking" of Hsun Tzu. We can't consider it as "becloud" in the epistemological level.
[ترجمه ترگمان]با توجه به \"پوشش\" در سطح هستی شناسی، که آن را از \"demasking\" از \"Hsun تائو\" متمایز می کند، آن را \"پوشش\" می داند ما نمی توانیم آن را به عنوان \"becloud\" در سطح معرفت شناختی در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]لائو تسو از 'پوشش' در سطح هستی شناسی فکر می کند، که آن را از 'انعکاس' Hsun Tzu متفاوت می کند ما نمیتوانیم آن را در سطح معرفت شناختی به عنوان �بیخوابی� در نظر بگیریم

8. Versions of Anselm’s ontological argument were later used by both St. Thomas Aquinas and Rene Descartes and were, much later still, heavily criticised by Immanuel Kant.
[ترجمه ترگمان]نسخه های قبلی بحث هستی شناسی Anselm بعدا توسط سنت توماس آکویناس و رنه دکارت مورد استفاده قرار گرفت و بیشتر بعد از آن به شدت مورد انتقاد Immanuel کانت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نسخه های استدلال هستی شناسی آنسلم بعدها توسط سنت توماس آکوئیناس و رنه دکارت مورد استفاده قرار گرفت و خیلی بعد از آن امانوئل کانت شدیدا مورد انتقاد قرار گرفت

9. Mining association rules with ontological information bases on built domain ontology, using an algorithm of data mining, to produce semantic association rules which are more greatly satisfying users.
[ترجمه ترگمان]مقررات انجمن معدنی با پایگاه های اطلاعات هستی شناسی در هستی شناسی دامنه ایجاد شده، با استفاده از الگوریتم استخراج داده ها، برای ایجاد قواعد ارتباط معنایی که کاربران greatly را ارضا می کند، استفاده می کند
[ترجمه گوگل]انجمن استخراج معادن با پایگاه اطلاعاتی هستی شناسی بر مبنای هستی شناسی دامنه، با استفاده از یک الگوریتم داده کاوی، به منظور تولید قوانین ارتباط معناشناختی که بیشتر کاربران را رضایت می بخشد، قوانین می کند

10. The Ontological Argument attempts to give a deductive argument for theism.
[ترجمه ترگمان]The به تلاش برای ارایه یک استدلال استقرایی برای خداباوری می پردازد
[ترجمه گوگل]اظهارنظر هستی شناسی تلاش می کند که یک استدلال قیاسی برای تئیسم داشته باشد

11. Nevertheless there are certain minimal logical conditions that must be satisfied before any references to ontological existents can be accepted as meaningful.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی شرایط منطقی حداقلی وجود دارند که باید قبل از هر گونه اشاره به existents هستی شناسی به عنوان معنی دار پذیرفته شوند
[ترجمه گوگل]با این وجود برخی شرایط منطقی حداقل وجود دارد که باید قبل از اینکه هر گونه اشاره به موجودات هستی شناختی به عنوان معنی دار پذیرفته شود، باید رضایت بخش باشد

12. There are a number of complex issues bound up with this particular matter, ontological and epistemological, practical as well as theoretical.
[ترجمه ترگمان]تعدادی مسایل پیچیده مربوط به این موضوع خاص، هستی شناسی و معرفت شناختی، کاربردی و نیز تئوریک وجود دارد
[ترجمه گوگل]تعدادی از مسائل پیچیده با این موضوع خاص، هستی شناسانه و معرفت شناختی، عملی و همچنین نظری همراه است

13. They can be objects of thought-acts in reflective consciousness, but they do not qualify as ontological existents.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند اشیا تفکر در آگاهی بازتابنده باشند، اما به عنوان existents ontological واجد شرایط نیستند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند اشیاء اندیشه در آگاهی بازتابنده باشند، اما آنها به عنوان موجودیت هستی شناختی واجد شرایط نیستند

14. That is, one who is a monotheist does not accept the ontological reality of idols.
[ترجمه ترگمان]یعنی، کسی که a است، واقعیت وجودی بت ها را نمی پذیرد
[ترجمه گوگل]این است که کسی که یک مسیحی است، واقعیت هستی شناسی بت ها را قبول نمی کند

15. Where and how do we draw a line between ontological existents and fictions?
[ترجمه ترگمان]کجا و چگونه یک خط بین existents هستی شناسی و تخیل ها ترسیم کنیم؟
[ترجمه گوگل]کجا و چگونه می توانیم یک خط بین موجودات و تصورات هستی شناختی بسازیم؟

پیشنهاد کاربران

هستی شناختی

تکوین

وجودی، وجودشناختی

ontological ( فلسفه )
واژه مصوب: هستی شناختی
تعریف: مربوط به هستی شناسی |||متـ . وجودشناختی


کلمات دیگر: