1. parting is such sweet sorrow. . .
(شکسپیر) الوداع گفتن حزنی آن چنان شیرین است. . .
2. parting of the ways
جدا شدن راه ها،انشعاب جاده
3. parting of the ways
جدایی،پایان همکاری یا رابطه
4. parting shot
آخرین تیر (پیش از عزیمت)،نیش آخر،ضربه ی آخر
5. his father's parting advice
پند پیش از رهسپاری پدرش
6. (gray) the curfew tolls the knell of parting day
خاموش باش،ناقوس مرگ روز را به صدا درمی آورد.
7. (gray) the curfew tolls the knell of parting day
ناقوس آوای مرگ روز گذران را می نوازد.
8. (t. gray) the curfew tolls the knell of parting day
ناقوس مرگ روز گذران را اعلام می دارد.
9. He said no more until their final parting.
[ترجمه ترگمان]تا آخرین خداحافظی دیگر حرفی نزد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که نگذاشت نهایی خود را بیشتر نگفت
10. It was a dreadfully emotional parting.
[ترجمه ترگمان]خداحافظی وحشتناکی بود
[ترجمه گوگل]این جنجال وحشتناک عاطفی بود
11. Make sure you read the contract before parting with any money.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که قرارداد رو قبل از جدا شدن با پول خوندی
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که قرارداد قبل از صرف هزینه با هر نوع پولی را بخوانید
12. His parting words were 'I love you. '
[ترجمه ترگمان]پس از خداحافظی گفت: من تو را دوست دارم
[ترجمه گوگل]کلمات گمشده او 'من عاشق تو هستم '
13. The parting of the ways came after a series of disagreements between the singer and his song-writer.
[ترجمه ترگمان]جدا شدن راه ها پس از یک سری اختلاف نظر بین خواننده و نویسنده آواز او حاصل شد
[ترجمه گوگل]تقسیم راه ها پس از یک سری اختلاف نظر بین خواننده و آهنگساز او به وجود آمد
14. I never forgot his parting words .
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت کلمات خداحافظی را فراموش نکردم
[ترجمه گوگل]من هرگز کلمات خود را فراموش نکردم
15. These events led to a final parting of the ways.
[ترجمه ترگمان]این رویدادها منجر به جدایی نهایی از این راه ها شد
[ترجمه گوگل]این حوادث منجر به نابودی نهایی راه ها شد
16. The parting from his sister had a positive effect on John.
[ترجمه ترگمان]جدایی از خواهرش اثر مثبتی در جان داشت
[ترجمه گوگل]تقدیر از خواهر او تاثیر مثبتی بر جان داشت