1. granny nightgown
لباس خواب پیر زنانه
2. the black nightgown had made her more desirable than ever
لباس خواب سیاه او را از همیشه هوس انگیزتر کرده بود.
3. She pulled the strap of her nightgown onto her shoulder.
[ترجمه ترگمان]تسمه پیراهن خوابش را روی شانه اش کشید
[ترجمه گوگل]او بند از لباس شب خود را بر روی شانه خود را کشیده است
4. She rose in her pale nightgown.
[ترجمه ترگمان]با لباس خواب بلند از جا بلند شد
[ترجمه گوگل]او در لباس شب خیره کننده اش گل کرد
5. Rachel floated around the bedroom in a lace nightgown.
[ترجمه ترگمان]را شل با لباس خواب توری دور اتاق خواب می چرخید
[ترجمه گوگل]راشل در اطراف اتاق خواب در لباس شب توری شناور شد
6. She stands upright in her long white cotton nightgown from Laura Ashley, scratches her bottom through the cambric, and yawns.
[ترجمه ترگمان]پیراهن بلند و سفیدش را از لورا اشلی بیرون می آورد و کف the را می خاراند و خمیازه می کشد
[ترجمه گوگل]او در لباس شب پنبه سفید پوشیده از لورا اشلی ساقط می شود، پایین آن را از طریق پوست و خمیازه می کشد
7. Just a shiny pink counterpane, with a nightgown folded neatly in the middle of the bolster.
[ترجمه ترگمان]فقط یک روتختی صورتی براق، با لباس خواب تمیز که در وسط بالش چیده شده بود
[ترجمه گوگل]فقط یک ضد زنگ براق صورتی، با یک کت و شلوار شبنم منظم در وسط برجسته
8. Alice had just come downstairs in her nightgown.
[ترجمه ترگمان]الیس با لباس خواب پایین امده بود
[ترجمه گوگل]آلیس در رختخوابش فقط در طبقه پایین بود
9. It was a nightgown case and his eyes lit up as he saw it.
[ترجمه ترگمان]این یک مورد لباس خواب بود و وقتی آن را می دید، چشمانش برق می زد
[ترجمه گوگل]این یک مورد لباس شبنشین بود و چشم هایش روشن می شد، همانطور که او دید
10. Her nightgown had ridden up around her waist, and she enjoyed feeling his hard, muscular legs entwined around hers.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خواب او دور کمرش پیچیده شده بود، و از این که پاهای قوی و عضلانی خود را به هم پیچیده بود لذت می برد
[ترجمه گوگل]کت و شلوار شبانه او در اطراف کمر خود را راند و لذت بردن از احساسات پاها سخت و عضلانی اش در اطرافش بود
11. She throws her nightgown over the tube, like a white, tasselled theatre-curtain.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خوابش را روی لوله می اندازد، مثل پرده سفیدی، پرده سینما
[ترجمه گوگل]او لباس شبانه خود را بر روی لوله پرتاب می کند، مانند یک پرده تزیین سفید، تیزر
12. Leah started to shiver in her nightgown.
[ترجمه ترگمان]لیا با لباس خواب لرزید
[ترجمه گوگل]لی شروع به تکان دادن لباس شبانه اش کرد
13. She was wearing her blue jeans under her nightgown.
[ترجمه ترگمان]شلوار جینش را زیر پیراهنش پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او شلوار آبی خود را زیر لباس شب خود پوشانده بود
14. Alice struggled out of the flimsy pink nightgown and tossed it at the foot of the bed.
[ترجمه ترگمان]الیس با لباس خواب صورتی کم رنگی بیرون آمد و آن را در پای تخت انداخت
[ترجمه گوگل]آلیس از لباس شب صورتی نازک کشید و آن را در پای تخت انداخت
15. She folded her nightgown and robe, pushing them into a corner of her case without regard for the fragile material.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خواب و جبه خود را تا کرد و آن ها را به گوشه ای از جعبه انداخت، بی آن که به ماده شکننده نگاه کند
[ترجمه گوگل]او لباس شب و لباس خود را پوشانده و آنها را بدون توجه به مواد شکننده به گوشه ای از پرونده خود می کشاند