کلمه جو
صفحه اصلی

paleface


معنی : نژاد سفید پوست، نژاد اریایی قفقازی، نژاد سفید پوست
معانی دیگر : (از نظر سرخ پوستان امریکا) سپید پوست، نژاداریایی قفقازی به تحقیر، سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسر پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست

انگلیسی به فارسی

نژاد سفید پوست، نژاداریایی قفقازی(به تحقیر)


صورت رنگ پریده، نژاد اریایی قفقازی، نژاد سفید پوست


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) derogatory term for a white person (as opposed to an american indian)

اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) a white person, as distinguished from an American Indian.

مترادف و متضاد

نژاد سفید پوست (اسم)
paleface

نژاد اریایی قفقازی (اسم)
paleface

نژاد سفید پوست (صفت)
paleface

جملات نمونه

1. My master, pale-faced, his forehead covered with a sheen of sweat, groaned and turned away.
[ترجمه ترگمان]ارباب، رنگ پریده و رنگ پریده، با پیشانی پر از عرق، نالید و برگشت
[ترجمه گوگل]استاد من، صورت پریده، پیشانی اش را با شعله ای از عرق پوشانده بود، در حال چرخش و زدگی بود

2. What about pale-faced geeks in plaid shirts?
[ترجمه ترگمان]اون geeks با صورت رنگ پریده در لباس plaid چی؟
[ترجمه گوگل]در مورد پیراهن های پوشیدنی چه جوراب های پرده ای؟

3. Pale-faced doctors and nurses hurry along dark corridors.
[ترجمه ترگمان]دکترها و پرستارا با عجله در راهروهای تاریک به سرعت حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان پرستار و پرستاران در کنار راهروهای تاریک عجله می کنند

4. On it was a pale-faced corpse with an arm flipping over the edge of the stretcher.
[ترجمه ترگمان]روی آن یک جسد با صورت رنگ پریده با یک بازو روی لبه برانکار نشسته بود
[ترجمه گوگل]در آن یک جسد رنگ پریده بود که بازو را روی لبه برانکارد قرار می داد

5. They were both pale-faced, hot and dishevelled, and dressed in loose-fitting crumpled clothes.
[ترجمه ترگمان]هر دو رنگ پریده، داغ و ژولیده بودند و با لباس های مچاله و گشاد پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو رنگ پریده بودند، گرم و پراکنده بودند، و لباس های شسته و رفته متناسب لباس پوشیدن

6. Although he did not appear to be undernourished, he was pale-faced.
[ترجمه ترگمان]با آن که به نظر نمی رسید اهل undernourished باشد، رنگش پریده بود
[ترجمه گوگل]اگر چه او به نظر نمی رسید کمبود تغذیه، او رنگ پریده بود

7. Ha! Cursed paleface, do you dare to enter the camp of Red Chief ?
[ترجمه ترگمان]ها! ! اون paleface نفرین شده، جرات کردی به کمپ \"سرخ\" وارد بشی؟
[ترجمه گوگل]ولز! آیا شما دروغ می گویید که وارد اردوگاه سرخ سرخ شوید؟

8. I will not dwell on, nor mourn over, our untimely decay, nor reproach my paleface brothers with hastening it as we too may have been somewhat to blame.
[ترجمه ترگمان]من نه تنها زندگی خواهم کرد، نه سوگواری می کنم، نه از آن over untimely، نه از آن برادرهای paleface که با شتاب آن را hastening، چون ممکن است تا حدی تقصیر ما باشد
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم متوقف نشویم و نه سرگردان باشیم و نه فروپاشی غیرمنتظره خودمان و نه برادران فرشته ای من را سرکوب خواهم کرد، زیرا ممکن است ما تا حدودی سرزنش کنیم


کلمات دیگر: